نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا
باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود
میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانه فرخار شده است
مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا
بر کف پای چمن بوسه بداده وثنش
کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا
کبک ناقوس زن وشارک سنتورزنست
فاخته نای زن و...