......ناگهان صدای گلین خانم اورا به خود آورد .به او نگاه کرد پیرزن با ترس واندوه نگاهش میکرد برخاست وپرسید:
-اتفاقی افتاده؟
-نه آقا شما حالتون خوبه؟داشتید با خودتون حرف میزدید.
-کی؟من؟چی گفتم؟
-میگفتید چرا زیر قولت زدی .تو قول دادی .آقا تو رو به خدا این قدر فکر وخیال نکن .با این همه غصه خوردن که...