نتایح جستجو

  1. mahshid m

    سلام عزیزم ممنون .خواهش میکنم قابلی نداشت.

    سلام عزیزم ممنون .خواهش میکنم قابلی نداشت.
  2. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    -حواست کجاست؟مگه قرار نبود به ویلای خودمون بریم؟تو که داری به سمت دریا میری؟ صدای شبنم بود که رشته افکارش را از هم گسیخت .توقف کرد وگفت: -معذرت میخوام حواسم پرت شد .الان دور میزنم. فرید همسر شبنم خندان گفت: -آدم وقتی پا به شمال میزاره محو زیبایی ها میشه وبه کلی حواسش پرت میشه . فروتن که بیش از...
  3. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    درراه بازگشت به خانه شاهرخ در خود فرو رفته بود در افکار خویش غرق بود وتوجهی به اطراف نداشت . -بابا جون! سر چزخاند ونگاهش به نگاه زیبا وچشمان شهلای بهار خیره ماند . -جونم. -ماهم میریم شمال؟ -چطور مگه؟ -آخه دوست دارم ماهم بریم .شمال حتما قشنگه درسته؟ -آره کوچولوی من شمال خیلی زیباست . -حالا که...
  4. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    ......ناگهان صدای گلین خانم اورا به خود آورد .به او نگاه کرد پیرزن با ترس واندوه نگاهش میکرد برخاست وپرسید: -اتفاقی افتاده؟ -نه آقا شما حالتون خوبه؟داشتید با خودتون حرف میزدید. -کی؟من؟چی گفتم؟ -میگفتید چرا زیر قولت زدی .تو قول دادی .آقا تو رو به خدا این قدر فکر وخیال نکن .با این همه غصه خوردن که...
  5. mahshid m

    دیگه شرمندم نکنید انشالا که امتحاناتونو خوب بدید وهمه رو نمره ی عالی بگیرید.

    دیگه شرمندم نکنید انشالا که امتحاناتونو خوب بدید وهمه رو نمره ی عالی بگیرید.
  6. mahshid m

    خواهش میکنم قابل شما رو نداشت

    خواهش میکنم قابل شما رو نداشت
  7. mahshid m

    عکسات خیلی رویایی وقشنگا ممنون

    عکسات خیلی رویایی وقشنگا ممنون
  8. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    صدای منشی اورا از عالم خیالات بیرون آورد وگفت که تلفن ضروری دارد .ببناچار پرده ای روی خاطراتش کشید وبه کارش پرداخت ولی باز هم نمی توانست حواسش را آنطور که باید وشاید جمع کند. گلین خانم با عطوفت بسیار از بهار زیبا وکوچک نگهداری میکرد.شاهرخ نیز عادت داشت بعد از بازگشت از سر کار به اتاق او رفته...
  9. mahshid m

    داود روز تولدت چقدر عکسای ناناز میفرستی خیلی بچه های نازی هستن نکنه هوس بچه کردی؟

    داود روز تولدت چقدر عکسای ناناز میفرستی خیلی بچه های نازی هستن نکنه هوس بچه کردی؟
  10. mahshid m

    سلام عزیزم ببین 500 صفحه است من تازه صفحه 50 هستم زود میزارم عزیزم ببخش اگه دیر شد آخه سرمای بدی...

    سلام عزیزم ببین 500 صفحه است من تازه صفحه 50 هستم زود میزارم عزیزم ببخش اگه دیر شد آخه سرمای بدی خوردم یکم حالم بده.
  11. mahshid m

    فــقـــر چــیــســـت؟ !!!! ...

    ممنون حنانه جان واقعا جای تاسف خوردن داره مرسی عزیزم
  12. mahshid m

    درستش کردم عزیزم میخوای خودتم درستشون کن

    درستش کردم عزیزم میخوای خودتم درستشون کن
  13. mahshid m

    وای ممنون چه کوچولوهای نازی هستن

    وای ممنون چه کوچولوهای نازی هستن
  14. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    با شروع کار باز هم پرنده خیالش به گذشته پر کشید .به یاد آورد که چگونه بعد از شحبت با بهاره تصمیم گرفت که روی پاهای خودش بایستد وبیشتر تلاش کند تا بتواند بهاره را بدست آورد . خانواده اش نیز از تلاش اوئ بسیار شادمان بودند .حالا فخری وفروتن نیز در مورد دختری که دل شاهرخ اسیرش شده بود چیزهایی...
  15. mahshid m

    دل نامه یا نامه دل

    عمـــيق تـرين درد در زندگي مردن نيست ، بلکه پنهان کردن قلبي است که به تاسف ناک تـرين حالت شکسته شده
  16. mahshid m

    دل نامه یا نامه دل

    تو میروی و من نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو یک عمر فرصت دارم برای گریستن اما برای تماشای تو همین لحظه باقیست و شاید فقط همین لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
  17. mahshid m

    مسخره نکن به خدا روزی نبود که از کلاس اخراج نشم ولی بازم همون روزا رو دوست داشتم راستی مزاحمت...

    مسخره نکن به خدا روزی نبود که از کلاس اخراج نشم ولی بازم همون روزا رو دوست داشتم راستی مزاحمت نشم میدونم تو مثل من بیکار نیستی برو به درست برس عزیزم. مزاحمت شدم
  18. mahshid m

    نمیدونم خسته شدم از این همه انتظار بسه دیگه خسته شدم از این همه بی هدفی دلم برای یه ماکت ساختن...

    نمیدونم خسته شدم از این همه انتظار بسه دیگه خسته شدم از این همه بی هدفی دلم برای یه ماکت ساختن دلم برای یه پلان کشیدن دلم برای اخراج شدنم از کلاس و........... تنگ شده
  19. mahshid m

    ممنون عزیزم خیلی نازه

    ممنون عزیزم خیلی نازه
  20. mahshid m

    از کجا فهمیدی شیطون؟

    از کجا فهمیدی شیطون؟
بالا