نتایح جستجو

  1. skolar76

    اعتراف میکنم....(مسلمونای گناهکار)

    منم از مورچه ها متنفرم با اینکه گناهه اذیت کردنشون ولی یادمه یبار چندساعتی هرچی مورچه میدیدم از وسط نصف میکردم و تو اب مینداختم.:crying2:
  2. skolar76

    اعتراف میکنم....(مسلمونای گناهکار)

    درسته نهی کرده ولی ما هم اون گناهای(...)نمیگیم شیطونیامونو میگیم:w05:
  3. skolar76

    :gol::gol::gol:

    :gol::gol::gol:
  4. skolar76

    اعتراف میکنم....(مسلمونای گناهکار)

    زود باشید اعتراف کنید دیگه.......:w00:
  5. skolar76

    اعتراف میکنم....(مسلمونای گناهکار)

    همیشه دوست داشتم برم تو کلیسا و مثل مسیحیا مقابل کشیش به گناهام اعتراف کنم ولی راستش بعضی وقتا فکر میکنم جرئت راست گفتنو ندارم.اونا خیلی بهتر از ما هستن.حداقل به گناهشون اعتراف میکنن.... اینجا هیچکی منو نمیشناسه پس اولین اعتراف به اولین گناهم..... وقتی 7 سالم بود هیچوقت شیرهویجایی که مامانم...
  6. skolar76

    ****دیدار حضوری 2****

    من پاچه خواری نمیکنم:razz:
  7. skolar76

    ****دیدار حضوری 2****

    من مواد نیستم ولی میتونم بیام!!!؟؟؟
  8. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    می آیی و آب می شود تب هایم مهتاب تمام می شود شب هایم لب بر لب تو گذاش...بیدار شدم طعم گس بوسه می دهد لب هایم :gol:
  9. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    من به قر بان نگاه مست تو بوسه گاه لحظه هایم ،دست تو ای غریب جاده های سرد من ساکن پس کو چه های درد من محو احسا س قشنگت ،مانده ام واژه ها از چشم مستت، خوانده ام با نگاه تو چراغان ،گشته ام همچو چشمت، نورباران گشته ام همدم شبهای تنها یی شدم مثل شبهای تو یلدایی شدم ای سر انجام تمام هستی...
  10. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    جام دریا از شرابِ بوسه ی خورشید لبریز است... جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران... خیال انگیز! ما ، به قدرِ جامِ چشمان خود، از افسون این خمخانه سرمستیم... در من این احساس: مهر می ورزیم، پس هستیم! :gol:
  11. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    تو بهاري؛به لطافت همه تن مهتابي نفس صبحي و روشنگر شب هاي مني بوسه ي گرمم و بر سرخي لب هاي توام واژه ي ‌عشقي ودر شعر محبوب مني لب جانبخش گل آميزينه بر لب من در تنم روح بدم؛اي که مسيحاي مني مرغ دريايي ام وتشنه ي طوفان وصال بگشا حلقه ي آغوش که درياي مني :gol:
  12. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    امروز خراب دیشبم از بوسه لبریز حرارت و تبم از بوسه بر روی لبم بدوز لبهایت را امروز که من لبالبم از بوسه :gol:
  13. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    عشق آمد و ناگهانی از بوسه نوشت یک آیه ی آسمانی از بوسه نوشت با قرمز لبهای قشنگت تا صبح بر روی لبم رمانی از بوسه نوشت :gol:
  14. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    دري بمان كه بي تو چه دلگير ميشوم دارم ميان حادثه ها پير مي شوم در بي حضور چشم تو اي طعم عاشقي از لحظه هاي زندگيم سير ميشوم انگشت اتهام به سويم نشانه رفت تنها به جرم عشق تو تحقير ميشوم سرداب هاي وحشت و سلول هاي درد بي تو اسير پنجه زنجير مي شوم چون عكس يادگاري ياران زمان عمر در زير پاي كوچه...
  15. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    دریای کوچکم شو که من هم پری شوم آرام لای تاب و تبت بستری شوم هی موج موج بال وپرم را ببوسی و از بوسه ات بمیرم و خاکستری شوم هی اشک می شوی که تنم سبزتر شود من هم به دور روح تو نیلو فری شوم انگشتر عقیق سلیمانی ات کجاست تا من عروس خانه ی پیغمبری شوم من با تمام حادثه ها دست می دهم تا معدن...
  16. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    رسید لب به لب و بوسه های ناب زدیم دو جام بودیم که با نیت شراب زدیم دو گل که با عطش بوسه های پی در پی به روی پیرهن سرخشان گلاب زدیم نه از هوس که ز جور زمانه!لب به شراب اگر زدیم برای دل خراب زدیم موذنا به امید که میزنی فریاد تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم :gol:
  17. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    می‌آمد یار مست و تنها تنها با نرگس پرخمار رعنا رعنا جستم که یکی بوسه ستانم ز لبش فریاد برآورد که یغما یغما :gol:
  18. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    بوسه هر چند که در کیش محبت کفرست کیست لبهای ترا بیندو طامع نشود؟ :gol:
  19. skolar76

    بوسه های شهر شقايق يك دريا احساس بدون قايق

    تو ای غریب سفر کرده جان من به لب آمد سفر بسست ندارم توان و تاب جدایی دمی فرود بیاتا به بام بنشینی تو ای پرنده ی ابر آشیان بال طلایی چگونه ره بگشایم به سویت ای همه بشکوه که در کجاوه ی رفعت به دوش ابر سواری تو دلفروز تر از غنچه های باغ خیالی تو زهره ای تو فروغی تو ناهتاب بهاری ز عطر هر نفست...
بالا