یادمان باشد، زود دیر می شود
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم...
یادمان باشد، زود دیر می شود
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم...
یادمان باشد، زود دیر می شود
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.بچه ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی...
ساده هستم
ساده میبینم
ساده میپندارم زندگی را
نمیدانستم جرم میدانندسادگی را!!!
سادگی جرم است ومن مجرم ترین مجرم شهر
ساده می مانم
ساده میمیرم
اما...
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را
ساده هستم
ساده میبینم
ساده میپندارم زندگی را
نمیدانستم جرم میدانندسادگی را!!!
سادگی جرم است ومن مجرم ترین مجرم شهر
ساده می مانم
ساده میمیرم
اما...
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را