سلام به همه
یادش بخیر،حدودای 69 بود که من اون موقع اول دبستان بودم و خواهرم (کلروفیل جونم)توی همون دبستان کلاس پنجم بود.
آخ که چه روزای خوبی بود.اون موقع ها پدرم با گلرخ رفته بودن آلمان و من مجبور بودم تنهایی برم مدرسه.اما عوضش وقتی دادشم می اومد من رو می گرفت رو شونه هاش و کلی ذوق می کردم که...