نتایح جستجو

سلاملیکم! بله برگشتم گویا! [IMG]

اهان! مموری کارت حافظم خراب شده معصوم! ویروس گرفته!! ای جان..من عاشق همین شوخیاتم! [IMG]

هان؟! با روحم؟! چرا؟! هیچ خبر..همه جا امن امانه!:D

سلاااااملکم! احوال گل دختر؟:gol: بچه تو که خیلی وقته منو کشتی خبر نداری! من خوبم مرسی..تو چطوری؟ میبینی تروخدا! اونروز میگه شنیدم رفتی گیلان! میگم وسط امتحانا رفتم گیلان؟!!!:surprised: الان میگه چرا رفتی گیلان به من سر نزدی!:razz:

بهنام شما واقعا جوابی که براتون گذاشته میشه رو نمیخونی یا خودت رو میزنی به اون راه!!!؟ اگه اینطوریه لطفا دیگه پیغام نذار که من بیام جواب بدم ولی انگار نه انگار!!!

[IMG]

:w30::w27:

وارد یه مبارزه ی سخت و تنگاتنگ شدم! با شناختی که از خودم دارم اگر هر چند دقیقه یکبار با خودم حرف نزنم و محاسبات ذهنیم رو مرور نکنم میبازم! (هرچند.. اینبار موضوع فرق میکنه!..یعنی حتی اگر با خودم حرف هم نزنم امکان باختم کمه ولی خب به ریسکش نمی ارزه!) میدونم بدجوری داره رو نرو من راه میره و دقیقا...

بد جنس!:D اون شکلاتارو تنهایی میخوری گیر نکنه تو گلوت!؟:D

خودتی![IMG] اضافه کاری که نیست یخورده کارای جزییه!!! [IMG]

:w27: [IMG] [IMG]

نه خیر! شما باید بیای و رد پاتم بذاری حتما"! اکبر اقا [IMG]

گیلان!؟!:surprised::surprised::surprised: اونم تو امتحانا!!؟

زاهد بودم ترانه گویم کردی سر فتنه‌ی بزم و باده‌جویم کردی سجاده‌نشین با وقارم دیدی بازیچه‌ی کودکان کویم کردی

مائیم که از باده‌ی بی‌جام خوشیم هر صبح منوریم و هر شام خوشیم گویند سرانجام ندارید شما مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

سلام بهنام جان.خوبی؟ وا!:surprised: از کی شنیدی؟!:surprised: مسافرت کجا بود بابا امتحان داشتم مثلا!!:surprised: تو چطوری؟ چه خبرا؟

در آتش خویش چون دمی جوش کنم خواهم که دمی ترا فراموش کنم گیرم جانی که عقل بیهوش کند در جام درآئی و ترا نوش کنم

اسرار ز دست دادمی نتوانم وانرا بسزا گشاد می نتوانم چیزیست درونم که مرا خوش دارد انگشت بر او نهادمی نتوانم

زین پیش اگر دم از جنون میزده‌ام وانگه قدم از چرا و چون میزده‌ام عمری بزدم این در و چون بگشادند دیدم ز درون در برون میزده‌ام

تو فقط یکبار دیگه بی صدا بیا ببین چیکار میکنم!:w00: