نتایح جستجو

  1. ک

    نامه ای از جهان دیگر

    وحيد عزيزم! به راحتي فهميدم چه مي‌خواهي بگويي. پيش از پاسخم، منبع داستانت را بگو تا مقدمه‌ي پاسخم شود. :gol:
  2. ک

    نامه ای از جهان دیگر

    دوست عزيزم! تو را نميشناسم با اين حال بنا به اصل برائت تو را بايد انساني ساده و پاک‌سيرت بدانم. مطمئن باش مخالفان دين بر نامه‌اي که نوشته‌اي لبخند خواهند زد. آنان‌که با خرافه‌ نماياندن دين، همت مي‌‌گمارند و چه بسا خود نيز چنين نامه‌هايي منتشر کنند! اين نامه‌ي "غير مستند" که با اصطلاحات محاوره‌اي...
  3. ک

    شعر نو

    دم را غنيمت شمريد! دم را غنيمت شمريد! دم را غنيمت شمردن، از شعارهاي مکتب رمانتي‌سيسم است. اين شعر و شعر پيشينم از شاعران همين مکتب است. در فيلم "انجمن شاعران مرده" به وفور و وضوح اين دعوت را مي‌شنويد. (جالب است!‌ در همان زماني که اين متن را در اينجا تايپ مي‌کردم حسين يار هم...) گل غنچه‌هاي...
  4. ک

    اصطلاحات خودماني

    الف (2) الف (2) اُس: مخفف اسکول/ شخص غيرعادي و نامتعارف/ عوضي/ نهفم/ خنگ (فلاني روي ميگي، اوسه اوسه، باهاش بپري‌ها!) اسب: گيج/ خنگ اسپري: تو ذق زدن (اين لباس رو تنک نکن، خيلي اسپري هست) اسپيد: سپيد/ هروئين اِسپيکرِ تيم: سخنگوي تيم/ سخنگوي گروه استاد: 1. کند ذهن/ تنبل/ بي‌عرضه(فلاني...
  5. ک

    رموز موفقيت از زبان خداوند

    دعاي صبح و آه شب، کليد گنج مقصود است بدين راه و روش مي‌رو که با دلدار پيوندي! :gol:
  6. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    از دل ما که اخراج نشده‌اي مرد! شهر خالي است ز عشاق بود کز طرفي مردي از خويش برون آيد و کاري بکند؟ :heart::gol:
  7. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    حق با توست! اما بالاخره در جاي ديگر پيدايت مي‌کنم! در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشي! :gol:
  8. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    سلام محمد طاهاي عزيزم!‌ کجا پيدايت کنم مرد؟ تا درخت دوستي کي بر دهد حاليا رفتيم و تخمي کاشتيم گفت‌وگو آيين درويشي نبود ورنه با تو ماجراها داشتيم
  9. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    در کم دقتي ام نسبت به تکرار الفاظ حق با شماست، با اين حال هر شعري با گوينده‌اش لحن و معنايش خاص مي‌شود و از تکرار بيرون مي‌آيد! تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند چنگ صبوحي به در پير مناجات بريم با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم :gol:
  10. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم! :gol:
  11. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک عاشق‌کش من مست برون رفت امروز تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود چشمم آن شب که ز شوق تو نهم سر به لحد تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود
  12. ک

    صندلی داغ : گلابتون

    خواهرم سلام! خواهرم سلام! من از همه ديرتر رسيدم، ببخشا! مي‌دانم جاي پرسشي باقي نمانده است. فقط آمدم حق همسايگي در باشگاه را به جا بياورم. مي‌گويند با همان محشور مي‌شوي که در دنيا با آن محشور بوده‌اي... و تو که خود گلي و با گل‌هايي... به "شکوفه‌"ها به "باران" برسان سلام ما را! :gol:
  13. ک

    شعر نو

    اي من! اي زندگي! در ميان اين همه واگويه‌ي پرسش، در ميان زنجيره‌ي بي‌پايان بي‌ايمانان، در شهرهاي آکنده از ابلهان،... اي من! اي زندگي! به چه بايد دل خوش داشت؟ به اين‌‌که تو اين‌جايي -که زندگي هست و يگانگي که نمايش بزرگ هنوز برجاست، تا تو هم کلامي بر آن بيفزايي. "والت ويتمن" :gol:
  14. ک

    شعر نو

    براي مسيح و رنج‌هايش براي مسيح و رنج‌هايش براي تمامي آزادمردان و انسان‌هاي خوبي که رنج کشيدند و به خوبي از دنيا رفتند، احترام خاصي قائلم. از ايشانند:‌ حسين و مسيح. مسيح را پيامبر محبت و دوستي با روحي لطيف و شاعرانه‌اش مي‌‌پندارم، او که خدا را پدر مي‌خواند! مرد مصلوب ديگر بار به خود آمد...
  15. ک

    پوسته ات را با اسکنه بتراش و به دور بریز

    انسان تنها موجودي است که مي‌تواند چنين باشد: نوزايي داشته‌ باشد؛ با گذر زمان در يک کالبد، چند شخصيت را تجربه کند. "نوزايي" را چند با تجربه کرده‌ام. بسي "دردناک" است، مثل زايمان! :gol:
  16. ک

    اصطلاحات خودماني

    حرف الف (1) حرف الف (1) اُپِن: باز/ زن يا دختري که فراتر از هنجارهاي معمول با ديگران رفتار مي‌کند/ بي‌قيد و بند(فلاني اوپنه، مي‌شه باهاش کنار اومد) اتاق فکر: دستشويي اُتريش: مخفف اتو ريش/ ماشين ريش‌تراشي اتوبوس خط 11: پياده/ پاهاي آدم اتور بابا: بشين بابا/ ول کن بابا/ برو بابا اتو...
  17. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    لب سرچشمه‌اي و طرف جويي نم اشکي و با خود گفت‌وگويي به ياد رفتگان و دوست‌داران موافق گرد با ابر بهاران :gol:
  18. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که عشقت مطربي آغاز کرد گاه چنگم، گاه تارم روز و شب
  19. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    روزگاري است که سوداي بتان دين منست غم اين کار نشاط دل غمگين منست ديدن روي تو را ديده جان‌بين بايد وين کجا مرتبه چشم جهان‌بين منست (سلام بر محمد طاهاي عزيز! سلام zarnaz-a!) :heart::gol:
  20. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسين نيست دولت فقر خدايا به من ارزاني دار کاين کرامت سبب حشمت و تمکين نيست
بالا