سلام بانو
گامهای خستهات را آهستهتر بردار،
کوچههای خاطره بیانتهاست و بن بست، همه فصلها ختم
به پاییز شدهاند، خش خش برگها آرامت نمیکند،
نجواهای شبانهات تو را به تب میکشاند،
بس کن بانو! نوای نیهای جدایی از هر نی لبکی که برخیزد،
یک آهنگ دارد غم غربت در زلال اشک تو
حل نمیشود و بغض...