نتایح جستجو

سلام ، خوشخال میشم آواتارت منتخب شه عزیز ، دقیقا کی مشخص میشه ؟

وقتی کوچیک بود ، هر کاری دلش می خواست می کرد ، (چه خوب چه بد ) دلش خوش بود که پدر و مادرش همه جوره پشتش وایسادن و ازش حمایت می کنن. وقتی بزرگتر شد مسائلی براش پیش اومد که دیگه احساس می کرد نه پدر نه مادر نه هیچ کس دیگه هیچ کاری ازشون بر نمی یاد (یه جور احساس درموندگی و بریدگی از همه چیز و همه...

ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم ترا ای کهن پیر جاوید برنا ترا دوست دارم ،اگر دوست دارم:gol:

:w40:به به سلاااااااااااااااااااااااام عزیزم چطوری بهارم ،خییییییییییییییلی خیلی خوش اومدی ، قدم رنجه کردی ،منت گذاشتی ، اینجا رو نور بارون کردی:w36::gol:فکر کنم تابلو شد ذوق مرگ شدم ،نه؟:heart: میدونستم قراره بیای اینو جلو پات کشنم:w22:

دستی را پس نزنید که چهره شما را می تراشد ، چرا که این دست راه را نیز به شما نشان خواهد داد.Paulo coelho:gol:

چقدر روح محتاج فرصتهایی است که در آن هیچ کس نباشد!تنها در این حالت است که هیچ « بودن » ی بودن تو را در قالب هیچ « چگونگی » ای مقیّد نمی دارد و این آزادی بی مرز و شور انگیزی است. دکتر علی شریعتی.:gol:

یه روز چراغ جادو میره سراغ یکی میگه : سه تا آرزو کن هرچی باشه براورده می کنم میگه باشه ، خوب اول یه دونه پراید می خوام .چراغ جادو می گه :بیا اینم یه دونه پراید دیگه چی می خوای ؟ میگه بازم یه دونه پراید.چراغ میگه بیا اینم یه پراید دیگه .فقط یکی دیگه جا داری هرچی بخوای بهت میدما ، میگه بازم یه...

پول از شما ، کار از من .چطوره؟ شما فقط یه برنامه بزار قراردادو امضا کنیم :twisted:;):biggrin:

خوبه باز «کوه» هست ، تا این عاشقا عشقشونو ، یا بهتر بگم زورشونو نشون بدن و الّا می افتادن به جون زمین:biggrin: خدا رحم کرده به ما. نه ؟

:smile:معلومه که یه روزی ، یه وقتی میان:redface: این صلواتها هم یه مسیر واسه این که دلمونو خوش کنیم ،که ما هم یه راهی داریم (یه راه واسه ارتباط هر چند مجازی )که خیلی دور ازشون نیستیم;)

سلام,رتبم 33912منطقه 2نمي دونم اول مهنىدسي بزشكىسهند تبريز بزنم (دوره مجازي) ياكاردانى غير انتفاعى معماري قزوين! راستش معماري رو بيشتر دوست دارم اما وقتي مقايسه مي كنم كارشناسي تبريز مجازي رو به كارداني قزوين ترجيح مي دم.البته دقيقا نمي دونم( مجازي )واسه مهندسي بزشكى خوب هست يا نه؟! سهند تبريز...

به به سلااااااااااااااااااااااااااام عزیزم چطوری بهارم ،خییییییییییییییییلی خیلی خوش اومدی ، منت گزاشتی ،اینجا رو نور بارون کردی ....:w14::w17::w40: دیگه آ خه چی بگم! فکر کنم تابلو شد که ذوقی شدم نه؟ می دونستم قرار ه بیای اینو جلو پات کشتم :w22:

انسان با آزادی آغاز می شود.... وتاریخ سرگذشت رقت بار انتقال او است از این زندان به آن زندان! و هر بار که زندانش را عوض می کند، فریاد شوقی بر می آورد که : آزادی!:gol:

سلام از ماست ، خوبید ؟ من رای دادم ;):w30:

سلام مهرا جون ، mersiiiiiiiiiiii:w30:

قربونتون برم ،مرسی ، شما خوبید ؟

[IMG] چه درد آور است از من سخن گفتن! همچون سایه ی لرزان پاره ابری رهگذر بر سینه ی تافته ی غربت این کویر افتاده ام و مینگرم تا در زیر این آسمان کسی هست که بار سنگینی را که بر دوش های خسته و فرتوت این کلمات نهاده ام و بر پشت زمین روانه کرده ام برگیرد؟؟؟؟

خواهش میشه مهربون مهرا:heart::heart::heart::heart::w36:

[IMG] زنگ باران به صدا می آید. آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی ، سایه نارونی تا ابدیت جاریست. به سراغ من اگر می آیید ، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من .:gol:

mahra joon ham eydet hamam avatoret mobarak bashe keiki keili khoshgele