چوپاني مشغول چراندن گله گوسفندان خود در يك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان
> سروكله يك اتومبيل جديد كروكي از ميان گرد و غبار جادههاي خاكي پيدا ميشود.
> راننده ي آن اتومبيل كه يك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهاي Gucci ، عينك
> Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبيل بيرون آورد و پرسيد...