نتایح جستجو

چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن چه باشد ناز معشوقان به جز بیگانگی کردن :gol:

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است آن که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد زندگی آنقدر عجیب نیست که شما تصور می کنید....زندگی آنقدر عجیب است که شا نمی توانید تصورکنید.:confused:

رنجم چه دهی؟ که زار و گریانم من ترکم چه کنی؟ که بی تو عریانم من بر پیکر ناتوانم از بی مهری آتش چه زنی؟ که جمله بریانم من

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم

در سکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت

ای دل چو فراق یار دیدی خون شو وی دیده موافقت بکن جیحون شو ای جان تو عزیر تر نه ای از یارم بی یار نخواهمت ز تن بیرون شو

ای غم که حجاب صبر بشکافته ای بی تابی من دیده و برتافته ای شب تیره و یار دور و کس مونس نه ای هجر بکش که بی کسم یافته ای

در وصل تو پیوسته به گلشن بودم درهجر تو با ناله و شیون بودم گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو ای دوست مگر چشم بدت من بودم

وا فریادا زعشق وافریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا، دادا ورنه من و عشق هرچه بادا،بادا

تورکون دیلی تورکون دیلی تورکون دیلی تک سوگلی، ایستکلی دیل اولماز ئوزگه دیله قاتسان،بو اصیل دیل، اصیل اولماز تورکون مثلی فولکلوری دنیادا تک دبر خان یورقانی، کند ایچره مثل دیر، میتیل اولماز پیشمیش کیمی، شعرین ده گرک داد-دوزی اولسون کند اهلی بیلر کی دوشابسیز خشیل اولماز شاعر اولا بیلمزسن،آنان...

ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت یا ناله من دردل سنگت اثری داشت یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت ترسم نشوی باخبرازحال دل من تا سوسن و سنبل به درآید زگل من ******** در وصل هم زعشق تو ای گل درآتشم عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم با عقل آب عشق به یک جو نمی ود بیچاره...

سلام من منابعی راجع به سیستم عامل های چند پردازنده میخواستم. راستش این موضوع پروژست و منابعی رومیخوام که اطلاعات خوب و جامعی رو بهم بدند. دوستانی که اطلاعاتی تو این زمینه دارن یا منابع خوبی رو میشناسن ممنون میشم اگه کمکم کنند.:)

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم

بدون عنوان بدون عنوان آتش به جانم می زند این شعله های پرشرر جان سوزد و شیون کند بر ناله های بی اثر پروانه شمع رخت پر می زند در خاطرم محبوس دل گشتم ولی پنهان نمودم ظاهرم آن دم که بربودی دلم شاید نمی شد باورم کز عشق دوری ها کنم ناگه ببینم عاشقم حالا تو ای زیبا جبین ای ماه روی نازنین عهدی که من...

درخواست شعری راجع به دل خوری و گله از معشوق درخواست شعری راجع به دل خوری و گله از معشوق سلام دوستان یه شعر کوتاه راجع به دل خوری از معشوق یا یه گله صمیمانه از معشوق میخوام لطفا هر کی تو این زمینه شعری داری برام ارسال کنه ، من منتظرما. با تشکر.

غم دنیی دنی چند خوری باده بخور حیف باشد دل دانا که مشوش باشد :gol:

[IMG]

همین جا هستم

علیک سلام

سلام....روز جوان بر شما هم مبارک ایشالا هم خودتون و هم دلتون جوان بمانید