اولین روزی که روزه گرفتم هیچ وقت یادم نمیره,کلاس سوم بودم.(یه دختر کوچولوی ناز و مامانی و ظریف مریف)از شانس بدم بدظهری بودم تشنگی گشنگی داشت منو میکشت همش خدا خدا میکردم زودتر تطیل شیم,بالاخره زنگ خورد ولی کاش نمیخورد اصلن جون نداشتم از جام تکون بخورم ولی.....
از مدرسه اومدم بیرون ,کشون کشون...