سرود آفرينش
در دو روز عمر كوته سخت جاني كردم
باهمه نامهربانان مهرباني كردم
همدلي، هم آشياني همزباني كردم
بعدازاين بر چرخ بازيگر، اميدم نيست نيست
آن سرانجامي كه بخشايد نويدم نيست نيست
هديه از ايام جز، موي سپيدم نيست نيست
من نه هرگز، شكوه اي از روزگاران كرده ام
نه شكايت از دو رنگي ها ي...