نتایح جستجو

[IMG] بردلم افتاده شوري قابل گفتار نيست صحبت از يار است و ما را كار با اغيار نيست درد ما را نيست درمان چون كه درد عاشقي است چاره جز ديدار بامعشوق و بادلدار نيست نيست ما را ميل رفتن بر گلستان و چمن ميروم آنجا كه جز نقش رخ مهيار نيست گر كسي را نيست ميل ديدن سيماي او ظاهرش انسان بود جز نقش...

پاييـــ ــز است وقت پاشيدن گندم ... بوي سيب مي آید ... صداي ناله ي برگها را مي شنوم... زير پاهايم... از جاده های سرد و بي عاطفه عبور مي كنم... و انتظار را معنا ميكنم...

آدمایی که ساکت سوار تاکسی میشن تا مقصد از پنجره بیرون رو نگاه میکنن، آخرشم ، بدون ِ هیچ حرفی کرایه رو میدن و میرن آدمای خسته*ایَن، سر به سرشون نذارین…

دلتنگـی، پیچیــده نیســت. یک دل.. یک آسمان.. یــک بغــض .. و آرزوهــای تـَـرک خـورده ! به همین ســادگـی ...

چــه کسی می گوید دوری ســـردی می آورد ؟ وقتـــی که هنوز با یادت بنــد بنــد وجـــودم گـرم می شود . . .

[IMG]

[IMG][IMG]

من یاد گرفته‌ام “دوست داشتن دلیل نمی‌خواهد…” دل می‌خواهد…! ولی نمی‌دانم چرا خیلی‌ها… و حتی خیلی‌های دیگر…! می‌گویند: این روزها… دوست داشتن دلیل می‌خواهد…!! و پشت یک سلام و لبخندی ساده… دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده، دنبال گودالی از تعفن می‌گردند! اما من سلام می‌گویم و لبخند می‌زنم و قسم...

تـــــمــــاشـــای تـــــو عــــیـــن آرامـــــشه تـــــو زیـــــبــــاتـــریـــن آرزوی مـــــنــــی

خدایا دلم از بی معرفتی آدم ها سخت تنگ است .................... درد دارد ! وقــتـی می رود .. و هـمه می گــویـند : دوستـت نــداشـت ... و تــو نمـی تــوانـی بـه هـمه ثــابـت كــنی .. كه هــرشـب بــا عـاشـقانـه هــایـش خـــوابت می كـــرد !!

دوری مان ... برای تو نمی دانم چگونه می گذرد ... اما برای من .... ! انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی‌بُرند .... !!!

[IMG] و چه اهنگ زیباییست..... این اهنگ بودن و نبودن تو..........

خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بهم نریزد [IMG]

خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بهم نریزد [IMG]

خداوندا مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را بهم نریزد

تنها نشسته‌ای و چای می‌نوشی و بغض می کنی هیچ‌ کس تو را به یاد نمی‌آورد ! این همه آدم ، روی کهکشان به این بزرگی و تو حتی آرزوی یکی نبودی ...

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد و او هنوز شکوفاست بین آدمها کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند غروب زمزمه پیداست بین آدمها چه می شود همه از جنس آسمان باشیم طلوع عشق چه زیباست بین آدمها تمام پنجره ها بی قرار بارانند چه قدر خشکی و...

زودتر بیا من زیر باران نشسته ام و انتظار تورا می کشم چتری روی سرم نیست می خواهم قدمهایت را با تعداد قطره های باران شماره کنم تو قبل از پایان باران میرسی یا باران قبل از آمدن تو به پایان می رسد؟

زودتر بیا من زیر باران نشسته ام و انتظار تورا می کشم چتری روی سرم نیست می خواهم قدمهایت را با تعداد قطره های باران شماره کنم تو قبل از پایان باران میرسی یا باران قبل از آمدن تو به پایان می رسد؟