همون ترم داشتیم اب بازی میکردیم...تو اوج اب بازی بودیم یه تشت بزرگ نمیدنم مال کی بود پیدا کردم رفتم پایین پر اب کردمش...داشتم از پله ها میووردمش بالا خیلی سنگین بود سرم پایین بود....تو راه پله ها یه نفر وایستاده بود قیافشو ندیدم فک کردم یکی از دانشجو هاست...دیدم عجب کفشای نویی داره یادم باشه شب...