گاه دلتنگ ميشوم
دلتنگتر از همه دلتنگي ها
گوشه اي مينشينم
و حسرت ها رو ميشمارم!
باختن هاو صداي شكستن را
نميدانم من!!
كدامين اميد را نااميد كردم
كدام خواهش را نشنيدم
و به كدام دلتنگي خنديدم كه چنين دلتنگم...!!
دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و
تنهایی و سکوت و
آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار،
نه در،
نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتم،
نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
نه روحی که آویزانم شود.
من باشم و
تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می...