نتایح جستجو

[IMG] [IMG]

از روزی که تو رفتی... سیگاری شده است این روزها کودک درونم، نه دستم به او میرسد نه حرف گوش میدهد درد را پُک پُک میکشد و سیگار را تند تند...

جا سیگاریم را گم کرده ام! تو ندیدیش؟! خودش مهم نیست زیرش دردهایم را قایم کرده بودم ...

کافهـــ چی... سلامـــ من دوباره برگشتم! دستانم خالی است و دلم پر... و روزگارم پر از تنهاییـــ ! مرا دریاب!

هوس سيــگار کشيدن روے پشت بام چند وقتيه به جونم افتاده دلم مي خواهد به آسمـ ـون نزديکتر بشم دودش که اذيتت نمي کند خــدا ؟

من این کافه رو قبول ندارم بدون سیگاری که دودم کند بدون عرقی که سگم کند با چای وقهوه و نسکافه چطور فراموشت کنم؟!

کوچه های کودکی ام را قدم میزنم اما به جای دست مادرم سیگار به دست دارم و جای شوق کودکانه گذشته را اندوه امروز فرا گرفته دیگر پاهایم نای رفتن ندارند.

برایم دعا کن ! چشمان تو گل آفتابگردانند ! به هر کجا که نگاه کنی ،خدا آنجاست ! هزارمین سیگارم را روشن می کنم .... پس چرا سکته نمی کنم ؟ نمی دانم .... حسین پناهی

چشم پر اشک مرا چون نگری، طعنه مزن! گریه در خلوت تنهایی خود ننگ که نیست! مهدی سهیلی

اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد کشیده ایم در آغــوش آرزوی تو را! حزین لاهیجی

از شــوق دو صد بــوسه زنم بر دهن خویش هــرگاه که نــام تو بر آید به زبــانم! جلال عضد

ای کاروان آهسته ران کارام جـــانم می رود وان دل که با خــود داشتم با دلستانم می رود در رفتن جــان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود سعـدی شیــرازی