عاشق که می شوی،
در هنگـامـه ی اشتیاق و التهاب و بیقراری،
دیــدار ِ" یــار " سـرخ و زرد و گلگونـت می کند ؛
درست همانند رنگهای پاییـز . ...
می دانی ! پـایـیــز نیز بـهـاری است که عـاشـق شده است
چقدر دلم برايت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
عزيز من ، قلب من
اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
اي کاش مي شد فقط يک بار
فرياد بزنم
دوستت دارم
و تو صدايم را مي شنيدي
نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو...