یه بار یه خانومه تعریف میکرد...رفته بودم واسه مصاحبه...صد قلم ارایش کرده بودم رفتم نشستم جلو طرف...هنوز چند دقیقه نگذشته بود دیدم گردنم میخاره...تو یه موقعیت مناسب دست کردم تو گردنمو بخارونم....دیدم یه سوسک گنده نشسته...همنجا مقنعمو در اوردم جییییییییییییغ زدم...سوسکه هم از لای در فرار...