مامان امروز زنگ زده.میگه دیشب زاهدان زلزله اومد،احساس کردی؟میگم مامان جان من که دیشب سکته کردم از بس شدید بود!یه کم حرارت خوندم.ظهر هم من و نجمه و مریم بی خیال امتحانات زدیم تو کار خواب و تا ساعت 5خوابیدیم.بعد هم بیدار شدیم و دوساعت همو نگاه کردیم تا نجمه مجبور شد بره چایی بذاره.امشب نوبت نجمه...