نتایح جستجو

ههههه داستانو خوندی؟

همش به دوش توئه اره:D

[IMG]

[IMG]

[IMG]

ممنونم از درخاستتووون:smile:

[IMG]که مانع پیشرفت ما در اداره بود ؟ به هر حال خوب شد که مرد ! » کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى ‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى ‌کردند ناگهان خشکشان مى زد و زبانشان بند مى‌ آمد . آینه ‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌ کرد ، تصویر خود را مى...

Mمرگ همکاری که مانع پیشرفت دیگران بود یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود : « دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت . شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌ شود دعوت مى‌ کنیم...

داستانهای کوتاه ولی شیرین در مورد قضاوت...موفقیت اره دیگه خودتووووو برا شستن فرش و تمیزی پنجره ها اماده کن:D

[IMG]

الان داشتم داستان میخوندم خیلی عالیست

سیلاااااام ممنون خبر که سلامتی هوا خوبه...همه در تلاشن که خودشون رو برا عید اماده کنن کلاسها هم داره شروع میشه

سیلاااااام چرا سخت بود....رشته ماهم سخت داده بودن...

انشالله که خوب میشه..موفق باشی

چطور دادین؟

سلام منیم یاخجی دوستوم چوخ سئویندیردینیز نئچه واغتیتی یوخوودوم سیز یاخچیسیز

ممنون منم درگیر درسو دانشگاهم مطالعه برا ارشدتون بودید؟

سلااااام به دوست خوب کجاهااااا بودین جاتون خالی بود

باشگاه روز به راه انداخته شدنت مبااااااارک امیدوارم ازت چیزهای زیادی یاد بگیریم...:gol::gol::gol::gol::gol: