نتایح جستجو

  1. atousa_m

    خواهش انجام وظیفه بود

    خواهش انجام وظیفه بود
  2. atousa_m

    میبینم که داری میری قشم

    میبینم که داری میری قشم
  3. atousa_m

    درود پژی چیطوری؟ دیر اومدی خوش می گذره؟

    درود پژی چیطوری؟ دیر اومدی خوش می گذره؟
  4. atousa_m

    بابت؟

    بابت؟
  5. atousa_m

    سلام خسته نباشید نمیدونم مهرداد باهاتون صحبت کرد یا نه گفتم یاد آوری کنم که فعلا تالار موسسه...

    سلام خسته نباشید نمیدونم مهرداد باهاتون صحبت کرد یا نه گفتم یاد آوری کنم که فعلا تالار موسسه خیریه رو به کل ببنید یا مخفیش کنین تا تصمیم نهایی رو مهرداد بگیره که به چه شکل ادامه خواهیم داد... البته من به پبرجو گفتم که گفت باید با اجازه ی شما انجام بشه ممنون
  6. atousa_m

    چی برم بهش بگم؟ شاید مهرداد هنوز تصمیم نگرفته باشه

    چی برم بهش بگم؟ شاید مهرداد هنوز تصمیم نگرفته باشه
  7. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    حیفم اومد اینو نذارم منظورم هم شخص خاصی نیست خواهشاً ..... شخصي خواست كه پف در آتش كند بادي از مقعدش بجست في الحال پشت درآتشدان كرد و گفت: اگر تو را تعجيلست بفرماي.
  8. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    کاربری را پدر در چاه افتاد و بمرد. او با جمعي شراب ميخورد و اسپم میکرد . يكي آنجا رفت گفت:پدرت در چاه افتاده است. او را دل نميداد كه ترك مجلس كند. گفت: باكي نيست مردان هر جا افتند. گفتند: مرده است. گفت: والله شير نر هم بميرد. گفتند: بيا تا بركشيمش. گفت: نا كشيده پنجاه من باشد. گفتند: بيا...
  9. atousa_m

    تشکرام تموم شده مهران خیلی قشنگ بودند ممنون عزیزم

    تشکرام تموم شده مهران خیلی قشنگ بودند ممنون عزیزم
  10. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    پیرجویي گفت: نماز سي ساله خود را كه در صف نخست نمازگزاران به جا آورده بودم، به ناچار به قضا برگردانم. از اين روي كه روزي به سببي درنگ كردم و در صف نخست جايي نيافتم. پس در صف دوم ايستادم. اما خود را بدين سبب از ديگران شرمسار ديدم و پيشي گرفتم و به صف اول آمدم و از آنگاه دانستم كه همه‌ي نمازهايم...
  11. atousa_m

    احتمالا ما هم باید بیایم هنوز که حرفی از تعطیلیمون نزدند

    احتمالا ما هم باید بیایم هنوز که حرفی از تعطیلیمون نزدند
  12. atousa_m

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    به پیرجویی گفتند که دیگر به پیری رسیدی و عمر خود را به هدر دادی، توبه کن و به حج برو. گفت : برای اینکار پولی پس انداز ندارم که به حج روم. به او گفتند که خانه ات را بفروش. در پاسخ گفت: آنگاه اگر باز گردم کجا منزل کنم و اگر باز نگردم و مجاور کعبه شوم آیا لُرد نخواهد گفت که ای پس گردنی خورده چرا...
  13. atousa_m

    8*****

    8*****
  14. atousa_m

    چیییییطوووووووری امیر؟

    چیییییطوووووووری امیر؟
  15. atousa_m

    سلام عزیزم خوبی؟ خوش می گذره؟

    سلام عزیزم خوبی؟ خوش می گذره؟
  16. atousa_m

    در چه مورد؟ من خیلی امروز شادم

    در چه مورد؟ من خیلی امروز شادم
  17. atousa_m

    سلام ویرایشگر چیطوری؟

    سلام ویرایشگر چیطوری؟
  18. atousa_m

    آبجیت درگیر پایان نامه است دوباره یه ماه مرخصی گرفته که بره آزمایشاشو انجام بده کلی اعتماد به...

    آبجیت درگیر پایان نامه است دوباره یه ماه مرخصی گرفته که بره آزمایشاشو انجام بده کلی اعتماد به نفش بهم دادی که گفتی 35 سالشه یه لحظه احساس کردم خودم تازه 22 سالمه که داری منو از سنش می ترسونی (اوه اوه - الان اگه اینارو بخونه خون به راه میندازه ) بهش بگو که شوخیه ها از بس توی این مملکت خراب...
  19. atousa_m

    منم رفتم لالا شب خوش

    منم رفتم لالا شب خوش
  20. atousa_m

    [IMG]

    [IMG]
بالا