دارد چه بر سرم مي آيد
چشمانم را بستهام و گذاشتهام ثانيه ها لحظه هايم را اعدام كنند
كم آورده ام، ناتوان شدم در برابر روزها
خسته تر از آنم كه حرفي بزنم يا گاهي گريه تا شايد سبك شوم
دارد چه بر سرم مي آيد
چشمانم را بستهام و گذاشتهام ثانيه ها لحظه هايم را اعدام كنند
كم آورده ام، ناتوان شدم در برابر روزها
خسته تر از آنم كه حرفي بزنم يا گاهي گريه تا شايد سبك شوم