راه بهشت
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبوراز كنار درخت
عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهمید كه دیگر این
دنیا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول
میكشد تامردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند?!
پیاده روی درازی بود، تپه...