نتایح جستجو

[IMG]

خداوندا تو تنهای منم تنهای تنها ، تو یکتایی و بی همتا ولی من نه یکتایم نه بی همتا ، فقط تنهای تنهایم و محتاج نگاه تو

زمانيست آرام...هيچ صدايي مرا نمي ترساند...هيچ طوفاني نگرانم نمي كند...چون عشق شما در قلب من است...يا امام رضا...آرومم...آرومم...آرومم...بالاتر از اين حرفي نيست...عاشقونه دوستتون دارم آقا...

آرزویت را برآورد ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .

صبر و تحمل سختیها و مشکلات زندگی همچنان که دختر جوان به نقره‌ساز نگاه می‌کرد، نقره کار قطعه‌نقره‌ای را روی آتش گرفت و صبر کرد تا کم‌کم داغ شود. وی به دختر توضیح داد: « فقط با حرارت دادن، نقره تصفیه و خالص می‌شود. می‌بایست نقره را در مرکز آتش درست در داغ‌ترین نقطه آن گرفت تا تمام ناخالصی‌های آن...

ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ، ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎ ﺗﯿﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻭ ﭼﮑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎﺷﻪ ﯼ ﺗﻔﻨﮓ ﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ! ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ . ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻟﺪ ﻭ ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ... ! ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﺩﻟﻘﻚ - ﻫﺎﻳﻨﺮﻳﺶ ﺑﻞ

آنجا که چشمان مشتاقی برای انسان اشک میریزد زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.

واژه را .. به تازیانه می گیرم ! اگر .. در ذهنم .. جز به یاد تو جاری شود !!

شک ندارم ماه را دلتنگی من کامل کرده است!

خداوند همه ی ما را دوست دارد و درک مي کند ، منظورم از ما ، من و توست ... مهرباني او همه را کفايت مي کند ، از پير و جوان گرفته ، تا افراد تنها و ناتوان ، از تند خويان تا متکبران ... عشق او حد و مرزي نمي شناسد ، پس هرگز گمان مکن که مورد رحمت او واقع نمي شوي ؛ مهم نيست که چه کسي هستي يا چه...

وقتی آخر یه قصه، غصه ی تلخ فراقه خاطرات سبز و رنگی همشون یه مشت سرابه قلم از سکه میفته، چشم میشه یه رود پر آب دل اسیر درد دلتنگی میشه یه دشت مرداب

با احتیــــاط بخـــوانید ! ســـطح شعـــر لـــغزندست ! بسکــه شــــاعر سطــــر بــه سطــــر باریـــد و نـــوشت "دوستت دارم"

انسان ها را بدون اينکه به وجودشان نياز داشته باشي ، دوست بدار ؛ کاري که خدا با تو مي کند ...

هـیـس هـیچی نگو صدای تو را باد هم نباید بشنود تمام وجود تو مال من است مردم میگویند حسودم تو میگویی دیوانه اما من عاشـقم عشق... ، حسادت... ، دیوانگی

وقـــــتی نمیرسی ... شاید ،پایتــــ را جایـــــی جا گذاشته ای ! وقتــــــی نمیشود گذشتــــــــــــ ؛ باید دوستـــ داشتــــ... !

هر روز می پرسی که : آیا دوستم داری ؟ من جای پاسخ بر نگاهت خیره می مانم تو در نگاه من چه می خوانی نمی دانم اما به جای من تو پاسخ می دهی : آری ما هر دو می دانیم چشم زبان پنهان و پیدا راز گویانند و آنها که دل با یکدگر دارند حرف ضمیر دوست را ناگفته می دانند ننوشته می خوانند من دوست دارم...

دنیـا ، بازےهـآیــت را ســرم در آوردے, گـرفتـنـےهـا را گرفتـی… دادنـےهـا را ” نــدادے حـسـرت هـا را کـاشتـے زخـم هـا را زدے دیـگر بـس است… چـیزے نـمـانـده بـگـذار آسـوده بخـوابـم … محـتاج یـک خـواب بے بـیدارم

هر جای این سرزمینی باش فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن! قلب من برای تپیدن نیاز به انگیزه دارد...! [IMG]

از نوشیــدن ... این قهوه هــــــای تــلخ... خســته کـــه نمـــی شــوم ... هیـــچ... مشتاق تـــر مــی شــوم... گویــی نام تــو... در ته فنـــجان بعدی دیده خواهـــد شـــد!

می شود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوش بگیری که حتی عقربه ها هم جرات نکنند از این لحظه عبور کنند؟!