نتایح جستجو

سیلام

به پرواز شک کرده بودم به هنگامی که شانه هایم از توان سنگین بال خمیده بود... شاملو

گر ماه من برافکند از رخ نقاب را برقع فروهلد به جمال آفتاب را

من خواب ديده ام که کسي ميآيد من خواب يک ستاره ي قرمز ديده‌ام و پلک چشمم هي ميپرد و کفشهايم هي جفت ميشوند و کور شوم اگر دروغ بگويم

در دو چشمش گناه مي خنديد بر رخش نور ماه مي خنديد در گذرگاه آن لبان خموش شعله ئي بي پناه مي خنديد فروغ

سیلام سیلام . ئو ؟! خدا سیلامت و شاد واستون نیگهش داره [img]

نوش چیشات [img]

بدو بیا بزنیم تا این گشنه ها نیومدن :دی [IMG]

همکاری بیا یخ در بهشت بزنیم [img] [IMG]

میزنی ؟! [IMG]

[IMG]

با نقشه درست شده خو ! یاد تو افتادم مسافر کوشولو [IMG]

شی لام دخیخا ؟! [img]

اوره ؟! پ چ دخملی چ چیزی ، نخور خو چاخ میشی زش میشی خوشوم نیمیا :دی

ميتوان زيبائي يک لحظه را با شرم مثل يک عکس سياه مضحک فوري در ته صندوق مخفي کرد ميتوان در قاب خالي ماندهء يک روز نقش يک محکوم ، يا مغلوب ، يا مصلوب را آويخت ميتوان باصورتک ها رخنهء ديوار را پوشاند ميتوان با نقشهاي پوچ تر آميخت

سف بیگیرش نذار در ره [IMG] شی بوئم روله : )

خوچ به حالت ، دسّ راستت رو سر ما :دی

کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار می شویم هر صبح. - احمد شاملو

کیو موخای بردوک ؟! بوگو خوتم از زیر زیبانش میکشم [IMG]