نتایح جستجو

هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی لیک کجا تا به کجا من ز هوایی دگرم من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم

هرڪه فرهاد شود در ره عشق همه ڪس در نظرش شیرین است تهمت ڪفر به عاشق نزنید عاشقی پاڪترین آیین است

سه‌شنبه ۶ آذر

من آن دیوانه بندم که دیوان را همی‌بندم زبان مرغ می‌دانم سلیمانم به جان تو ‌

سه‌شنبه ۶ آذر

سه‌شنبه ۶ آذر

سه‌شنبه ۶ آذر

بده ای دلبر خندان به رسم صدقه پنهان از آن دو لعل جان افزای شکربار پنهانک

در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟ اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟ اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟ همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم

در من بِدَمی، من زنده شوم يك جان چه بود؟ صد جان منی...!! 🍃

با درد بساز چون دوای تو منم در کس منگر که آشنای تو منم گر کشته شوی مگو که من کشته شدم شکرانه بده که خونبهای تو منم...

دل مرنجان که زِ هر دل به خدا راهی هست هرکه را هیچ به کف نیست، به دل آهی هست

ز درمان‌ها بری گشتم نخواهم درد را درمان بمیرم در وفای تو که تو درمان درمانی ‌‌‌

ذات تـو ز عـیبها جـدا دانستم موصوف به مغز کبریا دانستم من دل چکنم چونکه به تحقیق ویقین خود را چو شناختم ترا دانستم

بنمای بمن رخ ای شمع طراز تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز تا با تو بوم مجاز من جمله نماز چون بی‌تو بوم نماز من جمله مجاز

"هر ندایی که تو را بالا کشید" آن ندا می دان که از بالا رسید " "هر ندایی که تو را حرص آورد" "بانگ گرگی دان که او مردم درد"

ای جان جهان جان و جهان باقی نیست جز عشق قدیم شاهد و ساقی نیست بر کعبهٔ نیستی طوافی دارد عاشق چو ز کعبه است آفاقی نیست

بیچاره تر از عاشق بی صبر کجاست کاین عشق گرفتاری بی هیچ دواست درمان غم عشق نه صبر و نه ریاست در عشق حقیقی نه وفا و نه جفاست