نتایح جستجو

  1. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    تمام آرزوهای من در چمدان کهنه توبود .خوشبحال این نگاه راه آهن، با سرعت هرچه تمام تر بوی تو را از نفس می کشد و خوشبحال پنجره قطار که از خواب تورا بیدار می شود . سربه روی هر بالشی بگذاری دنیا را آب می برد. گاهی لبخند لازم است . حتی برای دوربین که بی صبرانه روبه رویت نشسته است . لبخند بزن تا...
  2. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    هواهنوز سرد است ، گرچه اسفند ماه تا ساعتی دیگر قدم برخانه های ما می گذارد . اسفند می آید و این یعنی تا سرما آرام آرام از در که آمده بیرون برود . خسته از زمستان ، خسته از روزهای سرد و برفی . شاید امیدی به گرفتن عیدی های کوچک ، لحظه ای آدم را سرذوق بیاورد . شاید ذوق خرید کمی گندم که خیس می شود...
  3. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    کبوتر ، پرواز آری . من ، دوری نه . کبوتر ، آسمان آری ، من بی تو نه . پاییز با تو آری ، من بی تو نه . از جناب باران کم زور ترم وقت شنیدن نه های تو و چه اندازه سرخوشم وقتی از پنجره چشمهایت خورشید دلخوشی آب می کند برق لبخندت را. بامن باش شبیه همیشه و بگذار سرم را روی شانه هایت بگذارم تا همه...
  4. fati24

    مرسی.....:smile:

    مرسی.....:smile:
  5. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    واقعا !! بله واقعا . واقعا عادت کرده ام به خوبیهایت ، به بدیهایت ، به اینکه از هر مسئله کوچکی اتفاقی بزرگ بسازی . از اینکه وقتی غمگینی اخم هایت را تا مرز صورتت گره بزنی و لبخندی جعلی به صورتت بیندازی . به اینکه زنگ بزنی و بی آنکه بخواهی بدانی کجا هستم به تو بگویم کجایم . عادت کرده ام که باشی...
  6. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    از تو مدد نمی خواهم تو را می خواهم . دربرعاشقانت بسته ای که در زدن یاد بدهی . دربر من بگشایی اگر ، همه یاد می گیرند در زدن جزئی از تعارفهای روزانه است و عشق محدودیت دل . راستش حرف از تو حرف از عادت نیست . حرف از من است منی که دلبسته است شده ام با دلی پر و دستیخالی . اندوه می برم چرا که خلاف...
  7. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    دارم به شب بیداری ام مثل تو عادت میکنم چون باخیالت راحتم یک خواب راحت آغاز هرروز مرا رویای تو جان می دهد شبها به جای روی تو با ماه صحبت می کنم گویی برایم هیچ چیز اندازه عشق تو نیست تو جان ناقابل را فوری اجابت می کنی جادوی هر لبخند تو تا عمق جانم می رود حتی به لبخند تو هم...
  8. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    رفته ام ، پس بوده ام . بوده ام پس هستم . باران که می بارد در هرجغرافیایی ، یاد شمال چشمهای تو می افتم . همه چیز آنگونه که تو می بینی نیست . همه چیز آنطور که تو میدانی هم نیست . گاه بی لبخند ها تنها مسافران دید به دیر ایستگاه صورتند . می آیند تا سوال به کسینرسد که چرا نمی رود. رنگ ها بازیچه...
  9. fati24

    عتراف کن دوستم نداشتی . روبه روی من بنشین . سردترین نگاهت را به چشمانم بدوز . و یک لبخند جعلی...

    عتراف کن دوستم نداشتی . روبه روی من بنشین . سردترین نگاهت را به چشمانم بدوز . و یک لبخند جعلی از از آن دست لبخند های اثر ناچاری برسان . تنفسی کوتاه داشته باش و باصدایی از جنس بی تفاوتی اعتراف کن . اعتراف من دوستم نداشتی . ان وقت به راحتی می توانیم با هم دوست بمانیم . خواهش می کنم وقتت را به...
  10. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    اعتراف کن دوستم نداشتی . روبه روی من بنشین . سردترین نگاهت را به چشمانم بدوز . و یک لبخند جعلی از از آن دست لبخند های اثر ناچاری برسان . تنفسی کوتاه داشته باش و باصدایی از جنس بی تفاوتی اعتراف کن . اعتراف کن دوستم نداشتی . ان وقت به راحتی می توانیم با هم دوست بمانیم . خواهش می کنم وقتت را به...
  11. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    دفتر عکس خوبیست. حالت را نمی دانم اما حالت خوب بودنت با آن خنده های مرموزانه می دانم . فرهیخته ترینم در دوری تو . دلم در دوریت نسخه دیگری از نقشه ایران است . درهر غمی تکه ای از دلش را داده برباد هر اندیشه ای از نبودتن واگزار کرده است بودنش را . دلتنگم . دلتنگ روزهای خوب . عاشقیهای با تو ...
  12. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    درختهای زخمی پر از خاطره اند . درخت های هزار اسم ف هزار نقش ، درختهای فصل های آذر ماه که از برگ خالی اند و از رنگ پوچ . همان درختهایی که جای طبیعی زندگی می کنند و برتنشان نامی حک شده ، نامی از یک رهگذر شاید . درختهای زخمی پر از خاطره ناد . پر از یاد ، یاد آوره این نکته که روزی دفتر همیشگی...
  13. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    پنجره ایست نیمه باز که کسی انجا مرا به اسم صدا می کند با آوازی خوش و من به روشنایی می اندیشم به افق چشمانی که برمن می تابد . آری کسی است که ستاره را برایم می چیند و مرا به وضوح می بیند و من از تنگناها عبور می کنم ، شاید قصد نور می کنم . کوه تنهایی را از خود دور می کنم بی آنکه امیدی داشته...
  14. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    ای کاش در مدرسه یادمان می آمد که حساب لحظه ها حسابی است جدا از عددو رقم . من این را به تجربه دریافتم . من را از بعد از تو فهمیدم . به چشمت قسم که ساعتهای با تو بودن آنقدر زود گذر بوده اند که برای من لحظه ای به حساب نمی آمد و لحظه های بی تو بودن هر کدامشان سالی است بر من . اما حالا که نیستی...
  15. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    دیر رسیدی عزیزم . عشق باتاخیر تلخ می شود . دیر رسیدی عزیزم و زمان به راحتی عشق را از بین می برد . شاید باورت نشود اما حتی آخرین ستاره آسمان هم ، همین چند روز پیش از نیامدنت کم نور شد و رفت . اصلا چرا از گلهای روی میز برایت نگویم می دانی گلها تا چه اندازه نازک طبع اند . از دوریت آنقدر با...
  16. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    از عاشقی نشانه بیاور برای من من عاشقم بهانه بیاور برای من من قانعم کبوتر پرواز نیستم یک دام آب و دانه بیاور برای من یک حنجره ترانه بیاور برای من یک ذره مهربان شو و با مهربانیت خورشید را به خانه بیاور برای من از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت یک قهر کودکانه بیاور برای من
  17. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    بانوی فصل درختان سارپوش مهتاب پنجره های غبار پوش بانوی آبی آبان و آسمان ای پرحرارت سرد بهار پوش زیبای تارک دنیای بی حصار اعجاز صومعه های حصار پوش روح شرابی و قانون مست ها ای بی تو خُم خفقانی خمار پوش دیدی که رفتنت از شهر شعر من یعنی غروب زمینی مزار پوش پر می دهی که مرا در قفس کنی ای جبر...
  18. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    دیروز از کدام بذر هفت هزار ساله روییده ای که خاطره هفت قرن خاطره در سکوت به صدای تو سپرده است . حرف که می زنی انگار همه اسطوره های جهان ، حقیقت تمام افسانه های دنیا را روایت می کنند . سبزینه چهره ات از خون عاشقانه های بشریت سیراب شده که برگ های گیسویت بوسه بوسه سرزمین را زیر سایه می گیرد ...
  19. fati24

    گفتگوی دوستداران برنامه "رادیو هفت"

    گلبول های سفید به شکل غیر عادی شروع به رشد کرد . از یک آدم عادی ، این غیر عادی بود . زودتر از موعد مقرر گفتند که می تونی بیمارستان رو ترک کنی . اون زمان از چیزی لذت می بریدی ؟ چیزی که منو لذت میداد آدمهایی بودندکه برام پیغام میذاشتند و هیچ وقت نشد بگم خسته شدم . این همه آدم حمایتم می...
  20. fati24

    چرا؟؟

    چرا؟؟
بالا