و خوب نگاه کن به دورها ، به دقیقه های مرده دیروز ، به خاطرات آکنده از میل های ناتمام . به خاکستر سرد آرزوهای ناکام و بعد بنشین و لحظه های بیهودگی را شماره کن . شماره کن و شماره کن و آنقدر شماره کن تا تک تک سلول های هستی ات لبریز شوند از هیچ و هیچ تو را در آغوش بگیرد و هیچ تو را لمس کند و هیچ...