نتایح جستجو

20/02/61آزادی سازی شهر شلمچه ( این آزادی درادامه عملیات ظفرمند بیت المقدس انجام گرفت) .

20/02/58راهپیمایی سازمان‌دهی شده عده‌ای از زنان خلق عرب مسلمان در اهواز با اظهار پشتیبانی از دولت موقت و اعلام تقاضاهایی مبنی بر احقاق حقوق شرعی ، برابری زن و مرد ، تدریس به زبان عربی در مدارس و دانشگاه‌ها . اعلام موجودیت جامعه بختیاری‌های اهواز و پشتیبانی از حقوق دمكراتیك خلق‌های ایران و خلق...

پـَنجـِرـه رـآ بـآز كــُنـوَ اَـز هـَوآي بـآرـونـي بيــرـون لـِذَت بــِبَر خــوشـ بَختـآنـــه بــآرـون اِرثــ پــِدَر هيـچكَس نـيسـتـــ...

دست می کشم از شمردن لحظه هایم بی تو می ترسم مجموعه های نامتناهی ریاضی را به انتها برسانم...!!!

جآيي .. كسي .. حوالي ِ اين مـــن گُم شده وُ راه ِ گريـــزش نيـــست !

شاهزاده ی من چشم من میبندی بدون انکه بدانی عشق را از قلب احساس میکنم نه چشمانم ..... بی دریغ دل میداند که من دل سپرده ام به عشقی لایزال از هستی پروردگار.... عشقی که هر زمان فاصله را چلچله خوان کوچه ها میدید قد علم میکرد و عالم همه گیر ....من عاشقم به عشق.... این سخن دلم بود که میتوان عاشق...

تنهــــایی و غصه هایت دقیقا از همان جایی شروع می شوند که ترازو بر می داری و می افتی به جان دوست داشتنت... اندازه می گیری! مقایسه می کنی! حساب و کتاب می کنی! و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای، که زیادتر دل داده ای، که زیادتر گذشته ای، که زیادتر بخشیده...

می نـ ـ ـویسـ ـ ـم ؛ امـضـ ـا میـ ـ ـکنم ؛ در کمالِ صـ ـحـ ـت و سـلامـ ـت ؛ دیـ ـ ـوانـ ـ ـه ات شـ ـ ـ ـده ام ...

خدایا … چه دارد آنکه تو را ندارد ؟ و چه ندارد آنکه تو را دارد ؟

جـــز تـ ـ ـ ـ ـو ... تـــمام دنیـــا ... پــــــَــــــــر !

گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت آنجاست که با چشمانی خیس رو به آسمان میکنی و میگویی خدایا تنها تو را دارم تنهایم مگذار ...

خداوند با کارهایش با ما حرف می زند. هروقت غصه دارمان کرد یعنی با ما کاری دارد. *** خداوند برای هرکس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره...

دلم هوس نوشتن یک نامه کرده… فقط با این مضمون… به نام خدا… از طرف بنده گنه کارت… چند نقطه…. والسلام… با این که سفید است… اما خدایا… خودت خوب میدانی… که چه حرف ها در آن گنجانده شده است….

خدای مهربانم! جهان سرشار از دل بستن ها ودل شکستن هاست وچه حسی دارد وقتی که دل شکسته از دل بستن ها به تو رو می آورم تا درکنار تو باری دیگر آرامشی را تجربه کنم که درکنار بندگانت ازدست دادمش ...

کجای بازی ما اشتباه بود ؟؟؟ کــــــــــــــــــــــــ ـه تــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــو همبازی مــــــــــــــن نیستی ، و من هنوز گرگم بــــــــــــــــــــــــ ــــه هوای تو ...

دلم یک کوچه میخواهد... بی بن بست... و بارانی نم نم... ویک خدا.. که کمی باهم راه برویم... همین!!! دلم کفش نمیخواهد... پاپوشی از چمن میخواهد... دلم باران میخواهد... دلم هیایو نمیخواهد... میخواهد اندکی با سکوت و نسیم و باران قدم بزند... همین!

شابلون نمیخــواهد کشیـــدن دردهای یک زن . . کافیست سَرِ ســطر بنویســــﮯ : زنـــــانگــــﮯ . . . !