نتایح جستجو

چطور وقت می کنی هم کتابهای نیچه رو بخونی و هم درست رو. حتما از اون دانشگاههای ... میری

كنار جاده نشسته ام راننده چرخي را عوض مي كند ازآنجا كه مي آيم دل خوشي ندارم به آنجا كه مي روم نيز ميل چنداني ندارم پس چرا بي صبرانه به عوض كردن چرخ نگاه مي كنم؟ [IMG]

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! [IMG]

پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی میگویی؟! [IMG]اندازه ی اين عكس تغيير...

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

كنار جاده نشسته ام راننده چرخي را عوض مي كند ازآنجا كه مي آيم دل خوشي ندارم به آنجا كه مي روم نيز ميل چنداني ندارم پس چرا بي صبرانه به عوض كردن چرخ نگاه مي كنم؟ [IMG]

امممممممممممم متوجه شدم فکر کنم نیازی به اون کتابها نداشته باشی . الان هم صحبت کردنتون کاملا نامفهومه مثل اینکه شما درس و زندگی نداری؟

پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی میگویی؟! [IMG]

خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است! [IMG]

خوب این چه ربطی داره به شناخت من. راستی در مورد بسیجی هم نفهمیدم منظورتون چی بود. باز چی دیدین از من :d

كنار جاده نشسته ام راننده چرخي را عوض مي كند ازآنجا كه مي آيم دل خوشي ندارم به آنجا كه مي روم نيز ميل چنداني ندارم پس چرا بي صبرانه به عوض كردن چرخ نگاه مي كنم؟ [IMG]

کدوم کلید. میبینی من دارم ساده صحبت می کنم اما شما فیلسوفانه. مکانیکی با من صحبت کن تا بفهمم عجب هوای لرد رو داری

پریشانم چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی میگویی؟! [IMG]

چرا؟ من که همچین احساسی راجع به خودم ندارم :دی ممنون بابت عکس و متن قشنگتون