نتایح جستجو

ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده‌ی دیدار ما… [IMG]

هان!!!!!!!!!! :eek: داری پیشرفت می کنی. شما هم که هیچی نگم بهتره. فقط حس عرفانی تاپیکم رو خراب نکن :D

امممممممممممم این محرمانه اس :cool: چیز دیگه ای نمیدونم در موردش فقط همون اطلاعات رو دارم

من که در این موردها کنجکاو نمیشم :razz:

خواهش می کنم. قابل شما رو نداشت فکر کنم این روزها ادم خوشحال کم پیدا باشه. حتی با اینکه روزهای جشنه

خواهش می کنم. خوشحالم که براتون چیز بوده. مفید بوده به جای خوندن کتابهای نیچه یه مقدار رو و بر خودتو نگاه کن . شاید دیگه این خبط اشکار رو نکنی راستی راجع به عکس من از هر قشری دوست داشتم کاملا از احوالات درونی بقیه اگاهم. و میدونم بعضی ها زیر اون چیز چه گندهایی که نمیزنن. اما نمیشه اینو به...

نه مسئله مهمی نیست

من که سن رو نمیگم. هنوز نمیدونی از نظر سن هیچ خانمی به خودش نمیگه پیر اون خانمی که نقش اصلی اتفاقات دیشب بود 50 سالش بود اما جوون بود. عزیز بعیده از شما منظور منو نفهمی

سلام. ممنون بیشتر از این اطلاعاتی ندارم. از چند نفر دیگه هم پرسیدام منتظر جوابم. گفتم شاید شما بدونی. اگه اطلاعت جدیدی گیر اوردم بهت میگم.

به اندازه کافی تاپیکهای من حذف شده .دیگه برام عادی شده میدونی من نمیتونم تاپیک بزنم با موضوع چرا ازدواج می کنی . چراازدواج نمی کنی. چرا نفر قبلیت چرا اینو گفت . چطور نفر بعدت رو می کشی و ... این چیزها روحیه جوون می خواد . و همینطور که میدونی ما اینجور چیزها در بساطمون نیست دوست عزیز به خاطر...

اگه مشکلی نداره عکس رو بفرست کنجکاو شدم راستی زیاد با صاحب اون اواتار کل ننداز مشکل داره طرف

نه اینبار اون قشر بی تقصیرا متاسفانه بچه نداشتن تنها بودن. کاری هم به کار کسی نداشتن بی ازار بودن . اینجوری بگم از اون گوسفندهای خوب بودن. خیلی ناراحت شدم دیشب.

منظور من از گذاشتن این مطلب چیز بوده دیگه. استعدادم خوبه نه

سلام. ببخشید دیشب یکدفعه ای قطع شد به فیلم سینمایی داشتیم دیشب توی محلمون یه زن و مرد رو توی خونشون کشته بودن. اون موقع شب یکدفعه سر و صدا بلند شد. فکر کنم دزد بوده.

خواهش می کنم عزیزم قابل تو رو نداره

می بینی شب شده. بهتره بری بخوابی [IMG]

استثمارگرین اقا جان این هفته عین چی کار کردم. کار چند نفر رو با هم انجام میدم . توی دو تا شرکت کار می کنم . اما این مدیر و همکارهای من که قدر نمیدونن.مثلا این هفته سراسر کار کردم. تا کارهای یکی از شرکتها تموم بشه یرم سراع کارهای عقب افتاده اون یکی شرکت. جالبه بدونین به محض اینکه کارهام تمومم شد...

واقعا هم حساس این هفته به اندازه کافی از دست جنس شما کشیدم. من به این مظلومی همینم مونده چند تا از شما ها رو با دستهای خودم خفه کنم.

نه همین جوری گفتم (نمیگم قصدم شوخی بود چون تکراریه) مگه چند سالته؟ گرچه میگن از اقایون نباید سن رو پرسید فراموش کنید چی پرسیدم

كنار جاده نشسته ام راننده چرخي را عوض مي كند ازآنجا كه مي آيم دل خوشي ندارم به آنجا كه مي روم نيز ميل چنداني ندارم پس چرا بي صبرانه به عوض كردن چرخ نگاه مي كنم؟