- سوار تاکسی بودم یکی از مسافرا خواست پیاده بشه، من پیاده شدم تا اون پیاده بشه، وقتی دوباره سوار شدم انقدر گیج بودم که گفتم سلام! راننده و مسافر بغلی یجوری که انگار تو دلشون می گن خدا شفاش بده بهم نگاه کردن، منم که زود متوجه سوتیم شده بودم سریع دستمو گذاشتم رویگوشم که مثلا هندز فری تو گوشمه و...