نتایح جستجو

سلام ممنون، شما خوبی؟

سلام عزیزم ممنون، ببخش خب چیکار کنم درگیر یه موضوعی بودم که بعدا بهت میگم تو خصوصی شماره ام رو واست گذاشتم هرموقع باهام کار داشتی راحت باشی و دیگه ازم ناراحت نباشی مواظب خودتم باش عزیز دلم

وصیت کرده ام  بعد از مرگم...همراه من دوتا فنجان چای هم دفن کنند..!! شاید صحبت های من با خدا به درازا کشید به هرحال دلخوری ها کم نیست از بندگانش..!! همان هایی که بی اجازه وارد شدند خودخواهانه قضاوت کردند بی مقدمه شکستند وبی خداحافظی رفتند...!!!

به بعضیا باید گفت: دیگه بهت نمیگم برو به جهنم … آخه مگه جهنمیا چه گناهی کردن که باید آدمی مثل تو رو تحمل کنن

به کسی اجازه نمیدهم سر مزارم گریه کند زنده بودنم گریه داشت ، همه خندیدند !

عکس هایى هستند … که گریبان ِ تورا مى گیرند … عکس هایى هستند … که تو را یاد ِ کسى … چیزى … حسى … حرفى … می اندازند

نمیدانم چه کسی دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است که دیگر نمی افتد !

لعنت به این روزها ! این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ، هفته و ماه و سال دارند اما افسوس که روح ندارند …

این روزها ، تلخم دست برداشته‌ام از توجهِ بی‌ وقفه به حضور آدم ها پرهیز می‌‌کنم از ثبتِ وجود‌هایی‌ که ماندگاری ندارند… این روزها ، تلخ تر از همیشه از همه ی آدم‌ها بریده ام !

در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرم دلت برای من نسوزد ؛ من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد

ﮔـﺎﻫـی ﺍﻳـﻨـﮑـﻪ ﺻـﺒـﺢ ﻫـﺎ ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ ! خسته ﺍی ﺍﺯ ﺯﻧـﺪﮔـی …! ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ …

می خواهم نباشم کاش سرم را بردارم و برای یک هفته در گنجه ای بگذارم و قفل کنم! در تاریکی یک گنجه خالی و روی شانه هایم در جای خالی سرم چناری بکارم و برای یک هفته در سایه اش آرام بگیرم

تنهـــــایی نام دیگر پاییــــــــــز است هر چه عمیق تـــــــــر برگریزان خاطره هــــــایت بیشتـــــــــــر …!

امـــروز جلوی آینـــه سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم اولی این جا... دومی این جا...و "سومی" همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:. ...من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...

هنوز هم كسی نمیداند: چوپان قصه ها دروغ میگفت تا... تنهایی هایش بشكند اااااااااااااااااای مردم گرگ گوسفندهای مرا هم خورد

کم سرمایه ای نیست؛ داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند! ولی از آن بهتر داشتن آدمهاییست که وقتی حالت را میپرسند؛ بتوانی بگویی: خوب نیستم…!

دیگر حوصله ای نمانده است! راستی ، مگر حوصله هم جزء آن چیزهایی بود که تو آورده بودی که موقع رفتنت همه اش را بردی ؟

زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن ! هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــد بـــرای ضـربــه بـعــد … ! کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی … خـیــالـت راحـت ! خـسـتـگــی ِ مــن بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …

خوابهایم گاهی زیباتر از زندگیم می شوند کاش گاهی برای همیشه خواب می ماندم

من ماندم و ۱۶ جلدلغت نامه که هیچ کدام از واژهایشمترادف “دلتنگی” نمیشود…کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد!!درد دارد…