نتایح جستجو
-
مشاعره با شعر سعدی
تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست -
مشاعرۀ سنّتی
تا سبزه گردد شوره‌ها تا روضه گردد گورها انگور گردد غوره‌ها تا پخته گردد نان ما -
-
مشاعره با شعر سعدی
در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست -
مشاعره با شعر سعدی
و تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند -
-
مشاعرۀ سنّتی
تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه -
مشاعره با شعر سعدی
تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا -
مشاعره با شعر سعدی
اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست -
مشاعرۀ سنّتی
دانی از زندگی چه میخواهم ؟ من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو زندگی گر هزار باره بود بار دیگر تو بار دیگر تو فروغم -
مشاعره با شعر سعدی
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت -
ای بابا باز یه خینگولی پرید وسط ! [IMG]
ای بابا باز یه خینگولی پرید وسط ! [IMG]- دختر شرقی
- ارسال پروفایل
-
-
-
منم موهام خعلی بلند تره یه گنبدی بذارم رو کله م چار تا لنگ تو رو بذاره تو جیبش غش غش غش
منم موهام خعلی بلند تره یه گنبدی بذارم رو کله م چار تا لنگ تو رو بذاره تو جیبش غش غش غش- دختر شرقی
- ارسال پروفایل
-
مشاعره با شعر سعدی
تفاوتی نکند قدر پادشایی را که التفات کند کمترین گدایی را