آره خیلی همدیگه رو دوس داشتیم...ولی این یه راهی بود که معلوم نبود تهش چی میشه این شد که توافقی جدا شدیم
میدونی چیه؟!من فقط خدا خدا میکنم اون منو فراموش کنه خودم به جهنم
یه عالمه حرف واسه گفتن دارم فک میکنم تمام کاغذای دنیا واسه نوشتن حرفام کمه
باید حرفامو تو این دل لامصب چال کنم
کاش یه کاری میکرد ازش متنفر شم اینجوری فراموش کردنش واسم آسون بود
این مدت که نبودم داشتم ریکاوری میشدم...دارم عشق اول و آخرمو فراموش میکنم ...سخته برام ولی باید بتونم...یه تصمیم بزرگ گرفتم: این که دیگه عاشق نشم ):
اونم خوبه سلام میرسونه...خبرارو گفتمD: