داشتیم با مدیر تالار متالورژی آقا رضا میرفتیم که یهو یه از خدا بی خبری ماشینو به این روز انداخت :دی
راننده هم بنده بودم :دی
گفتم بزارم که ببینید منی که اینقدر ادعای رانندگیم میشد آخر کارم به اینجا رسید....
یکم مراعات,یکم سرعت کمتر , هیچوقت ماشینا رو اینطوری نمیکرد.