چیز قابل داری نبود:redface:
در میان گونه گونه مرگ ها
تلخ تر مرگی ست، مرگ برگ ها
زان که در هنگامه ی اوج و هبوط
تلخی مرگ ست با شرم سقوط
وز دگر سو٬ خوش ترین مرگ جهان٬
-زانچه بینی٬ آشکارا و نهان-
رو به بالا و ز پستی ها رها
خوش ترین مرگی ست، مرگ شعله ها ...
شعر از شفیعی کدکنی
++c
حالا ببینید میتونید فقط حلشو بگید برنامشو مینویسم.
تعداد حالاتی را که می توان یک مقدار پولی 50 تومانی را به مقدارهای 25و10و5و2و1 تقسیم کرد؟
از آمار چیزی یادم نمونده.
!اون فرمانده است یا من؟
بچه بود
اونقدر برا اومدن به جبهه التماس کرد که کلافه شدم
کارش شده بود گریه و التماس
آخر سر فرستادمش مخابرات تا بی سیم چی بشه
رفت آموزش دید و برگشت
اتفاقا شد بی سیم چی خودم...
... یه شب توی...
درسی از شهید
عراق منطقه رو زیر آتیش شدید گرفته بود صدای سوت چند تا خمپاره نظرمون رو جلب کرد حاج آقا میثمی رو به زور هل دادیم توی یه سنگر سنگر کوچیک بود و در حالت عادی بیشتر از دو نفر جا نمیشد اما پنج نفر از بچه ها با شنیدن...
دلم گرفت از این دلهای
آسفالت گرفته ی دور و برم
از عشق های آغشته به هوس...
از دوستت دارم های شیطانی....
تو دلمو در آغوش بگیر...
دعوتم كن تا بغض بشكنم پای ضریحت
آقای مهربونم...