نتایح جستجو

وقایع ماه محرم الحرام.........

وقایع ماه محرم الحرام.........

وقایع ماه محرم الحرام.........

روز دوّم ماه محرّم الحرام: 1-ورود امام حسین علیه السلام به کربلا بنابر مشهور در این روز در سال 61ه آقا ومولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلای معلی شدند.(1) در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد.امام پرسیدند:نام این زمین چیست؟گفتند:"غاضریه"نام دیگرش...

روز اول ماه محرّم الحرام: آغاز ایام حسینی اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است،که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند.باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است،چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش...

وقایع ماه محرم الحرام.........

سلام در این تاپیک میخوام وقایع مهمی که در روزهای محرم اتفاق افتاده را قرار بدم... هر روز یکی از این وقایع رو با هم مرور میکنیم. خوشحال میشم که شما هم همکاری کنید؛ ممنون...

منتظر بمونید ببینید اصلاً قضیه اخراجی در کار هست یا نه، اگه بود که برید پیش رئیس و دلیل رفتارتونو و حرفاتونو توضیح بدید بدون بلند کردن صدا و بی احترامی...( اگه مطمئنید که حرفایی که زدید به حق بوده و ناروا حرفی راجعبش نزدید، قاطعانه وباادب حرف بزنید) واگه خودتونم میدونید که حرفای بی اساس در موردش...

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند. دکتر علی شریعتی [IMG]

"آنها كه تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا كسانى كه سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب كرده ‏اند - در حالى كه صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و...

نه اگه مسئله فقط غذاست اخراج نمیکنن. خیلی محترمانه برید دلیل کارتونو توضیح بدید.

[IMG]

این که حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.دکتر علی شریعتی

سلام امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم:gol:

ژنرال محمد رشید صدیق فرمانده تیپ 24 مکانیزه عراق رو گرفته بودیم نوسان فشار خون داشت هر چه معاینه اش می کردم دلیلش رو نمی فهمیدم... .... یه کم آروم تر شده بود چند دقیقه بعد صدای حسن باقری از سنگر فرماندهی بلند شد حسن...

عباس آباد شده بود فرمانده ی پایگاه هوایی اصفهان می رفت و به روستاهای فقیر نشین سر میزد و با مشکلاتشون آشنا می شد برق ، آب آشامیدنی و هر چیز دیگه ای که احتیاج داشتند رو براشون فراهم می کرد اونقدر به یه روستا خدمت کرد که...

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

دوباره محرم... دوباره مظلومیت... دوباره صدای ناله... دوباره صبرهای زینب... و دوباره سربریده...انگار هر سال این مصیبتها تکرار میشود وتازگی دارد! یا اباصالح المهدی (عج) تسلیت...

روزی هزار بار دلت راشکسته ام بیخود به انتظار وصالت نشسته ام هربار این تویی که رسیدی و در زدی هربار این منم که در خانه بسته ام هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام [IMG]

چه زود دير مي شود گاهي زندگي را نفسي ارزش غم خوردن نيست؛ بخند! در کودکي بازي، در جواني مستي، در پيري سستي، پس کي خدا را جُستي؟