نتایح جستجو

رو مود خندمممم اسااااااااااااسی

آخه اینا کنار من نشسته بودن منم دیدم حوصلم داره سر میره گفتم بذا ی آهنگ بذارم گوش کنم انرژی بگیرمو بقیه درسو گوش بدم ! تا هندزفیریو گذاشتم توگوشم حس کردم استاد داره جیغ میزنه و دونفر ک بغل من باشن خیلی شیک باقیافه های جدی پاشدن!!!من نفهمیدم چی شد هندزفیریو دراوردم دیدم به به اوشن خانوم بیرون...

اوه اوه این خییییلی بد بوده:دی من اگه جای شما بودم وقتی قیافه ی وحشتناکه ناظمو میدیدم سینه خیز تا خونه فرار میکردم :دی

خوبی دخترم؟؟

علیک سلام خانوووم

آهان اون ک تو بیرون شدی !!!فک کردم من بیرون شدم یادم نمیومد.. بگو:دی

منممممممممم:biggrin:

اییییییییی منو یادش ننداااااااااااااز اییییییییی

سر جراحی؟؟؟؟؟کدوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:surprised: ی اشاره ی کوچیک بکن

من اگه جا میذاشتم 100% مامانم برام نمیاورد تا تنبیه شمو ازین ب بعد یادم نره!!!:دی ک خداروشکر ازترس اینک مامانم هیچوقت اینکارو نمیکنه ...هیچوقت جا نذاشتم وسیله هامو ...

ازکلاس بیرون شدی ؟ من خیلی موزی بودم هم درس خون بدم هم شیطنت داشتم و هم آروم بودم تو مواقع خاص! تا پیش دانشگاهی هیچ اتفاقی برام نیفتاده بود حتی دعواهم نشنیدم ... اما پیش دانشگاهی بودم سر زیست من همیشه انرژیم تموم میشد و با بچه ها شوخی میکردیمو میخندیدم !!!!بعد ما مدرسمون هیچکس حق نداش بچهه...

ن گریه براچی!!!!:دی خدایی منو تاحالا هیچکس دعوامم نکرده بود ... بچه ها تا حالا کسی از کلاس بیرون شده بود تودوران مدرسه؟؟؟؟؟؟؟

بسسسسسسسسه منو یادش ننداااااااااااااززززز ما میگفتیم این چرا اوشگوله ...تو میگفتی نه اتفاقن اصلن اوشگول نیس داره سواستفاده میکنه ازون ب بعد بود ک هممون سفت شدیم باش ...بیشعور تا چ حد نزدیک میومد وایمساد من ی جا کفشم تا شد ازبس ب دیوار فشار دادم خودمو تا کبیری بره گمشه ...شماها هم اونور...

ن اون جریانش این نبود .. اون دختره ک دوست من بوده باشه بنده خدا دفترشو جا گذاشته بود ! معلم اومد مشقارو ببینه دید دفترش نیس ...ی نگاه اینور و اونور کرد فقط جا مدادیو دید باهمون زد تو سرش !! خوب شد خط کشی چیزی دم دست نداشتیم :دی....من ی دفه کپ کردم انقد محکم زد دختررو !!!! مات و مبهوت دفتره...

چرا خب؟من ک کاری نکردم:redface: بخدا اینا بی نمکی نیس ! تو مدرسه دخترونه همینجوریه دیگه ته کتک زدنا ... تا با همین ضربه ای ک از نظر شما بی نمکه دخترا عر میزدن انقد گریه میکرننن:دی

وااااااااااااای عقربب نمیدوننننننی من الان دارم چجوری میخندمممممممم .......یاد دوران ابتدایی افتادممم خیلی باحال بود فک کن معلمای ابتدایی همه دیونن

وااااااااااای بسسسسسسسسسه دارم همینجوری میخندمممممم آخه اونروزم تو همش با ی لحنی میگفتی این اصلن شوتت نیسسس:biggrin:خیلیم حالیشه ک چکار میکنه:biggrin:

وای خیلی با حال بود این !!!!!!!!!!!! ببین دارم میترکم ازدستت ازخنده اآخه منو یاده یکی از دوستام انداختی !!! سوم ابتدایی دوستم دفترشو نیاورده بود معلممون با جامدادی زد توسرش من اونموقع بیشتر ب جای اون دختر ترسیدم !!!!! ولی وقتی زنگ تفریح شد یادش ک افتادم چجوری خورد ..حالا باید یکی جلوی خنده ی منو...

داشتیم؟:| بی ادب :|

چرا من نه؟؟:razz: سالهاست ک دست ب سینه نشستم تا برم جزو خوبها مارکو !:دی نه نه نه !!!! من انقدر آرومو درس خون بودم اصن کسی حتی جرئت نداشت ی دعوای جزئیم بکنه چ برسه ب کتک !