نتایح جستجو

  1. شیما رضایی

    من تمامی شعرهای پروفت را خوندم خیلی زیبا هستند تنها پروفیه که دیدم پر از شعره داداشی

    من تمامی شعرهای پروفت را خوندم خیلی زیبا هستند تنها پروفیه که دیدم پر از شعره داداشی
  2. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  3. شیما رضایی

    خواهش میکنم :gol:

    خواهش میکنم :gol:
  4. شیما رضایی

    [IMG][IMG]

    [IMG][IMG]
  5. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  6. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  7. شیما رضایی

    شعر صفحه 521 پروفتون بردلم افتاده شوري قابل گفتار نيست صحبت از يار است و ما را كار با اغيار...

    شعر صفحه 521 پروفتون بردلم افتاده شوري قابل گفتار نيست صحبت از يار است و ما را كار با اغيار نيست درد ما را نيست درمان چون كه درد عاشقي است چاره جز ديدار بامعشوق و بادلدار نيست نيست ما را ميل رفتن بر گلستان و چمن ميروم آنجا كه جز نقش رخ مهيار نيست گر كسي را نيست ميل ديدن سيماي او ظاهرش...
  8. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  9. شیما رضایی

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااام :w42: میخواستم ازتون اجازه بگیرم برای کپی شعرهای پروفتون...

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااام :w42: میخواستم ازتون اجازه بگیرم برای کپی شعرهای پروفتون :w11::w16: اما نیستید:w05: [IMG]
  10. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  11. شیما رضایی

    پروفتون خیلی زیباست به ادم روحیه میده :w40: میتونم شعرهاتون را کپی بزنم ؟؟؟ [IMG]

    پروفتون خیلی زیباست به ادم روحیه میده :w40: میتونم شعرهاتون را کپی بزنم ؟؟؟ [IMG]
  12. شیما رضایی

    شعر صفحه 535 پروفتون :gol: سلام اي چشم باراني ! سوالم را که مي داني ! پناهم مي دهي امشب ؟...

    شعر صفحه 535 پروفتون :gol: سلام اي چشم باراني ! سوالم را که مي داني ! پناهم مي دهي امشب ؟ منم آن آشناي ساليان گريه و لبخند و امشب رو به ويراني ... پناهم مي دهي امشب ؟ ميان آب و گل رقصان ، ميان خار و گل خندان در آن آغوش نوراني ... پناهم مي دهي امشب ؟ دل و دين در کف يغما و من تنها و من...
  13. شیما رضایی

    شعر صفحه 538 پروفتون ( واقعا زیباست ):gol: شب ها که دریا، می کوفت سر را بر سنگ ساحل، چون...

    شعر صفحه 538 پروفتون ( واقعا زیباست ):gol: شب ها که دریا، می کوفت سر را بر سنگ ساحل، چون سوگواران؛ شب ها که می خواند، آن مرغ دلتنگ، تنهاتر از ماه، بر شاخساران؛ شب ها که می ریخت، خون شقایق، از خنجر ماه، بر سبزه زاران؛ شب ها که می سوخت، چون اخگر سرخ در پای آتش، دل های یاران؛ شب ها که...
  14. شیما رضایی

    شعر صفخه 547 پروفتون با دلي بي تاب مي خوانم تو را مثل شعري ناب مي خوانم تو را در كنار...

    شعر صفخه 547 پروفتون با دلي بي تاب مي خوانم تو را مثل شعري ناب مي خوانم تو را در كنار جويباري از غرل با سرود آب مي خوانم تو را شب به قصد كوچه بيرون مي روي در شب مهتاب مي خوانم تو را خستگي را مي تكانم از تنت با زبان خواب مي خوانم تو را با لباني كه عطش بو سيده است با...
  15. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  16. شیما رضایی

    از بي تو تا ابد بارانيم در حصار عشق تو زندانيم باز امشب دل صدايت ميكند با تب عشق آشنايت...

    از بي تو تا ابد بارانيم در حصار عشق تو زندانيم باز امشب دل صدايت ميكند با تب عشق آشنايت ميكند باز امشب كوچه پر از ياس شد آسمان دل پر از احساس شد باز چشمانم به راهت مانده است بي تو مي دانم كه قلبم مرده است باز لبهايم غزل خوانت شده عاشق پيدا و نهانت شده باز بي تو تا ابد...
  17. شیما رضایی

    همه شعرهای صفحات پروفتون قشنگن شعر صفحه 487پروفتون باز بي تو تا ابد بارانيم در حصار عشق...

    همه شعرهای صفحات پروفتون قشنگن شعر صفحه 487پروفتون باز بي تو تا ابد بارانيم در حصار عشق تو زندانيم باز امشب دل صدايت ميكند با تب عشق آشنايت ميكند باز امشب كوچه پر از ياس شد آسمان دل پر از احساس شد باز چشمانم به راهت مانده است بي تو مي دانم كه قلبم مرده است باز لبهايم غزل...
  18. شیما رضایی

    شعر را از صفحه 487 پروفتون دست بالا بردم تا که دستان پر از خواهش من را شاید مهر...

    شعر را از صفحه 487 پروفتون دست بالا بردم تا که دستان پر از خواهش من را شاید مهر او در یابد بارها خوانده ام او را اما او مرا می شنود؟ و میان همه هستی بی پایانش او مرا می بیند؟ در جهانی که هزاران مه و خورشید در آن ناچیزند ذره را راهی هست؟ ...
  19. شیما رضایی

    [IMG]

    [IMG]
  20. شیما رضایی

    بااجازه داداشی این شعر را از صفحه 487 پروفتون برداشتم باردگر نامه تو بازشد نام خدا زيور آن...

    بااجازه داداشی این شعر را از صفحه 487 پروفتون برداشتم باردگر نامه تو بازشد نام خدا زيور آن نامه بود سطربه سطرش همه دلداگيست عطر جوانمردي وآزادگيست عطر تو در نامه چها ميكند غارت جان و دل ما ميكند ازغم خود جان مرا كاستي بار دگر حال مرا خواستي بي تو چه گويم كه مرا حال نيست مرغ...
بالا