You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
-
-
تو باید احترام بذاری من یاد بگیرم:D
قدیما یه ربات خانومه بود مهدیه میخواست بندازتش به من قِصِر در رفتم:D
-
-
-
خوش به حالت مامان بزرگ:w05:
مهدیه همون دُکیِ خودمون؟ای قدیما کجایی که یادت بخیر:w05:
-
-
فکرامو کردم ما به درد هم نمیخوریم:huh:
-
باربد میبینی باشگاهو غُرُق کردن این جدیدا
-
نه اتفاقا تازه قوت گرف دستم:D
ترم شیشم :w02:(از ترم 6 بالاتر که نیس:دی)
گفتی مهدیه جیگرم رگ به رگ شد:cry:
-
باشه حالا بذار فکرامو بکنم:w05:
-
میگم چرا احترام نذاشتی :w05:من معمارم معمار بردیای کبیر:w00:
من تعیین میکنم کی اونجا باشه کی اینجا:)
-
چرا حسودی؟سوالی داشتی بیا پیش خودم:w02:
اصن دوس ندارم وختی من میرم اونجا توام اونجا باشی:w00:
-
من کی گفتم پیدا کردم؟!:w00:با اون سایه ت
-
اوه اوه کاربر فعال معماری :|
چرا من هر جا میرم اونجایی؟:w00:
-
زیر سایه ی شوما دنبال یه لقمه نون :D
-
شما خودت چراغ بودی چرا زحمت کشیدی؟:دی:D
-
-
دلت میاد؟[IMG]
منو منو[IMG]
-
برم پهن شم رو سفره ی افطار تا اذون
[IMG]بای پسرم[IMG]