نتایح جستجو

  1. n_h_1365

    باز هم یه سوال؟؟؟

    به نظر من هیچ دو راهی وجود نداره ، فقط نجات یه انسان مهمه ، به خصوص وقتی پای کسی مثل یه پدر زحمت کش در میون باشه . ما آدما داریم انسانیت رو با چیزهایی مثل اینکه میگیم با عقل جور در نمیاد یا عاقلانه نیست می کشیم. چطور عقل می تونه حکم کنه به خاطر خودت از پدری که سالها برات زحمت کشیده دست بکش تا به...
  2. n_h_1365

    دست‌نوشته‌ها

    روزی را به یاد می آورم که برای بار اول تو را دیدم دیدمت ولی ای کاش هیچگاه نمی دیدمت سالهایی را به یاد می آورم که با خاطر تو تنها ماندم به لحظه هایی فکر می کنم که بی فکر تو زندگی نمی کردم تو رفتی و من تنها ماندم با چشمان خیس به دنبالت گشتم ، تو نبودی مدت زیادی گذشت ، فراموشت کرده بودم ، لحظه هایم...
  3. n_h_1365

    از خود تا خدا

    خیلی ممنون _______________________ هیچوقت نگو خدایا من یه مشکل بزرگ دارم بلکه همیشه به مشکلاتت بگو که من یه خدای بزرگ دارم .
  4. n_h_1365

    دست‌نوشته‌ها

    چرا در میان حسرت هایم ، در میان گریه هایم بی هوا تو را به یاد می آورم ؟ تو که برایم کاری به جز شکستن قلبم نکردی . تو بغضی را در گلویم جاودانه ساختی که با دریا نیز سیراب نمی گردد. چطور توانستی دانه های اشکم را بی رحمانه به گونه هایم هدیه دهی ؟ چرا من خنده هایم را به تو هدیه دادم ! ولی تو ولی تو...
  5. n_h_1365

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بیا، تو بمان با من تنها تو بمان جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب من فدای تو ، به جای همه گل ها تو بخند ...
  6. n_h_1365

    مشاعرۀ سنّتی

    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
  7. n_h_1365

    مشاعرۀ سنّتی

    من پذیرفتم شکست عشق را پند های عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است آه این ثانیه های نامرد چه بلاها بر سرم آوردند نه به چشم من افق بخشیدند نه ز بغضم گره ای وا کردند
  8. n_h_1365

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    توی خوابم نمی دیدم، که یه روز ازت جدا شم تو منو تنها بزاری، من تو غصه ها رها شم توی خوابم نمی دیدم که به یه سوء تفاهم تو بگی دوسم نداری،دیگه می خوام بی تو باشم تو نخواستس و نزاشتی که منم تو قلب سنگت یه جای ک.چیک و آروم داشته باشم من فقط تورو می خواستم،اما هرگز ندونستی تو فقط با زخم زبون ، رو دلم...
  9. n_h_1365

    مشاعرۀ سنّتی

    یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذر کن ! لحظه ای چند بر این آب نظر کم آب آیینه ی عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است !
  10. n_h_1365

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    گر در دل من هوای عشقبازی بود در دل هوس شیطنت و بازی بود دیگر که چرا به سوی تو می آمد این دل که پر از ملول و تنهایی بود گر در سر تو خیال مذمومی بود هوی و هوس جوانی و خامی بود آخر که چرا مرا به این بازی خواند آن هم دل من که شهره در عشق تو بود ...
  11. n_h_1365

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش ! نسترن
  12. n_h_1365

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    روزای من شب نمیشه شب که میاد صبح نمیشه با این همه آدم خوب من نباشم روز نمیشه؟ هر شب تو فکر مردنم صبح میگه بی تو نمیشه بد که میشم ، دنیا یه فرصتی میده خوب که میشم ، میگه بمون ، شب بی تو فردا نمیشه چی کار کنم ؟ می خوام برم به صبح و شب من چی بگم؟ آی آدمای مهربون دعا کنید شاید برم ...
  13. n_h_1365

    سلام درسته ، من وقتی سر شار از احساس میشم اونو توی غالب شعر در میارم هر چند خیلیاش خوندنی نیست ،...

    سلام درسته ، من وقتی سر شار از احساس میشم اونو توی غالب شعر در میارم هر چند خیلیاش خوندنی نیست ، اما بیشتر برای تخلیه ی احساساتمه ، خیلی خوشحال میشم ایراد کارامو بهم گوشزد کنید و راهنماییم کنید.
  14. n_h_1365

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    کی تو خوابه؟کی بیداره؟ گل من خبر نداره ، که ستاره پشت شیشه ی اتاقش واسه دیدنش بیداره اما اون خبر نداره ، اما اون خبر نداره اون تو خوابه ، خوابه نازه این منم همون ستاره که واسه دیدن اون ، صبح تا شب آروم نداره اما امشب گل من ، بارون می باره ستاره ات نوری نداره حتما" هم واسه همینه که گلم خبر نداره...
  15. n_h_1365

    آدم های بزرگ ، از اول بزرگ نبوده اند

    سلام امیدوارم تاپیک تاثیر گذاری باشه ، روی من که خیلی تاثیر گذاشت ، البته مدیرای عزیز میتونن اگه خوششون نیومد حذفش کنن آدم های بزرگ ، از اول بزرگ نبوده اند زمانی که ((پیتر .جی.دانیل)) نویسنده ی نامدار جهان ، در کلاس اول ابتدایی درس می خواند ،معلمش،خانم ((فیلیپس)) مدام به او می گفت : پیتر...
  16. n_h_1365

    میخواهین بدونین چقدر عمر میکنین؟!!BIA 2..........

    Jun 7 2059 Jun 7 2059 یعنی توی این 51 سالی که قراره زنده باشم چه اتفاقایی میفته؟ حالا چرا این همه طولانی؟ هر چند بهش معتقد نیستم ، ولی خیلی ممنون . عمر کوتاه مرا بس بود...
  17. n_h_1365

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    goshtasb عزیز از راهنمایت خیلی ممنونم goshtasb عزیز از راهنمایت خیلی ممنونم از پس پنجره های غمگین با وجود درد عشقی ننگین در میان آن همه خاطره های رنگین باز می جویم تو را دل سنگین (...) نسترن
  18. n_h_1365

    بهترين کتابي‌ که به تازگي خوانده‌ايد؟

    سلام سلام آخرین کتابی که خوندم ، ندیمه نوشته ی فواد فاروقی بود ، کتابی بود درباره ی شاه اسماعیل و همسرانش که یکی از اونها به دست عثمانی ها اسیر می شه و با دلاوری همسر دوم شاه اسماعیل نجات پیدا می کنه . من عاشق کتابم و پیشنهاد می کنم حتما این کتابو بخونید. البته اگه علاقه مندی وجود داشته باشه...
  19. n_h_1365

    سینوهه پزشک مخصوص فرعون

    ممنون دوست عزیز من این کتاب رو خوندم ، البته چاپ اولشو ، چاپ جدیدیش خیلی سانسور شده است ولی قشنگیه تاریخ به کامل و دست نخورده موندنشه .
بالا