92/7/27 شنبه ساعت 11:07 صبح
ساعت 7:15 طبق معمول همیشگی آلارم گوشیم صدا داد ...قطعش کردم و چشامو بستم...حوصله بلند شدن نداشتم...دیشب دیر خوابیده بودم...نزدیکای 3 صبح!
به زور بلند شدم...با شلوار لی خوابیده بودم!!!
مامان گفت پنیر بذارم میخوری؟ گفتم نمیدونم...
آماده شدم...یه چایی تقریبا خنک خوردمو...