نتایح جستجو

راستش را بخواهی فاجعه ی رفتن "او " چیزی را تکان نداد… من هنوز هم چای میخورم قدم میزنم هستم! اما تلخ تر… تنهاتر… بی اعتمادتر

خدایا لذت گناه را چشیده ام لطفا با دست خودت لذت ترک گناه را به من بچشان.

آغوشتـــــــ را دوستـــــــ دارمـــــ امــــا از دوباره بــــی پناه شدن می ترسمــــــ...!

[IMG]

چــه زیبـــا میــشود کســی وقتــی بیایــــد کــه قـــرار نیستـــــــــ !

دلـتنگــي، پيچيــده نيســــت. يــک دل.. يک آسمان.. يــک بغــض .. و آرزوهــاي تـَـرک خـورده ! به همين ســادگـي ...

از این روزهای تکراری و آروم بیشتر از اون روزهای پر از مشاجره و هیجان می ترسم !! بوی آتیش زیر خاکستر می دن این روزها ...

شاید آخر قانع شدم... گاهی دوست دارم بدون پک زدن ، فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد ... شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من ؛ شاید آخر قانع شدم!

کمی مهربانتر باش ! برای شانه هایم .... سنگین است ، این سر سنگینی هــا ...

من هنوز عـاشـــقـم! آنقدر که می توانم هر شب بدون اینکه خوابم ببرد از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشـــــــــــــــمارم و دست آخر باز همه را فراموش کنم...!

[IMG] هنوز حرف پیرمرد عصابدستی را یادم نرفته که گفت: مثل" عصا " باش هزار بار زمین بخور اما اجازه نده اونی که بهت تکیه داده حتی یه بار هم زمین بخوره! [IMG]

هنوز حرف پیرمرد عصابدستی را یادم نرفته که گفت: مثل" عصا " باش هزار بار زمین بخور اما اجازه نده اونی که بهت تکیه داده حتی یه بار هم زمین بخوره!

تورادوست دارم بیشترازخودم وکمترازخدایم ریراعاشق توام ومحتاج خدایم.

[IMG] غم میون دو تا چشمون قشنگت لونه کرده شب تو موهای سیاهت خونه کرده دو تا چشمون سیاهت مثل شبهای منه سیاهی های دو چشمت مثل غمهای منه وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه سیل غم آبادیمو ویرونی کرده وقتی با من میمونی تنهاییمو باد میبره دو تا چشمام بارون شبونه کرده بهار از دستای من پر زد و...