نتایح جستجو

  1. ni_rosa_ce

    سلام .خوبی؟ چه عجب از این ورا؟! :w02: خیلی خوشحال شدم که پیام دادی تلاش :D

    سلام .خوبی؟ چه عجب از این ورا؟! :w02: خیلی خوشحال شدم که پیام دادی تلاش :D
  2. ni_rosa_ce

    روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو...

    روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سن‌ و سال توئه فکر می‌کنه همیشه براش پیش می‌یاد... باید ده پونزده‌ سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگه‌ای خوب نمی‌شه ... عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه. مهدی کرم پور
  3. ni_rosa_ce

    :eek:

    :eek:
  4. ni_rosa_ce

    چه عجب از این ورا :D

    چه عجب از این ورا :D
  5. ni_rosa_ce

    روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو...

    روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سن‌ و سال توئه فکر می‌کنه همیشه براش پیش می‌یاد... باید ده پونزده‌ سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگه‌ای خوب نمی‌شه ... عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه. مهدی کرم پور
  6. ni_rosa_ce

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    «بدون تو» محمدعلی اینانلو درگذشت یوزپلنگ های ایرانی را چه کسی سرشماری می کند وقتی تو نباشی و دست های چه کسی نوازشگر کوه هایی می شود که خاطره ی عقاب ها را از خاطر برده اند؟ وجب کردن این گربه کار ساده ای نبود... جنگل های درو شده و دریاچه های خشکیده را تنها نگذار! ما بدون تو در وطنی که نمی شناسیمش...
  7. ni_rosa_ce

    راه رفتن خوب است. همیشه خوب بوده است. همیشه به درد می خورد. وقتی که فقیری و کرایۀ تاکسی گران...

    راه رفتن خوب است. همیشه خوب بوده است. همیشه به درد می خورد. وقتی که فقیری و کرایۀ تاکسی گران تمام می شود. وقتی که ثروتمندی و چربی های بدنت با راه رفتن آب می شود. اگر بخواهی فکر کنی می توانی راه بروی، اگر بخواهی از فکر خالی بشوی باز هم باید راه بروی. برای احساس کردن زندگی در شلوغی خیابان ها باید...
  8. ni_rosa_ce

    به چشمهایم زل زد و گفت: "با هم درستش می کنیم "... چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم هیچ چیزی...

    به چشمهایم زل زد و گفت: "با هم درستش می کنیم "... چه لذتی داشت این با هم، حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد، حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت، حسی که به واژه ی " با هم " داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم. تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می تواند حس من را در آن...
  9. ni_rosa_ce

    کدام مرد است که دست کم در ذهنش خیانت نکرده باشد؟ مردها بندرت واقعا اونی هستند که بنظر می آیند ،...

    کدام مرد است که دست کم در ذهنش خیانت نکرده باشد؟ مردها بندرت واقعا اونی هستند که بنظر می آیند ، تنها در مواجهه با زنها واقعیت شان را بروز میدهند، اما واقعیت وجودی زنها را هیچوقت نمی توان دریافت. حتی زنها خودشان نیز بسیاری از وقتها درک کاملی از آنچه هستند یا می توانند باشند ندارند و گاه خودشان را...
  10. ni_rosa_ce

    یک جرعه کتاب..

    من بودم که سرانجام او را کنار خود نشاندم، من بودم که دستش را به دست گرفتم، و آخر سر من بودم که با وجود خودداری او، او را بوسیدم. اما با این همه، اگرچه چشم‌هایش گذاشتند که ببوسمشان، لبانش گریختند ... نه تنها به بوسیدن من رغبت و حرارتی از خود نشان ندادند، بلکه از پاسخ دادن به لبان من نیز خودداری...
  11. ni_rosa_ce

    یک جرعه کتاب..

    هرچند احمقانه، ولی بخشی از وجودم از این حقیقت به درد آمده بود. چرا ما آدم ها همیشه به محبت کسی که بیشتر از همه ما را نادیده می گیرد محتاج تریم؟! از کتاب دوست داشتن آقای دنیلز بریتِنی سی چِری
  12. ni_rosa_ce

    از همینجا شروع کن بخون و برو تا آخر :D دیگر شوهر نمی‌خواستم. بابا هم برای حفظ آبرویش یک جعبه...

    از همینجا شروع کن بخون و برو تا آخر :D دیگر شوهر نمی‌خواستم. بابا هم برای حفظ آبرویش یک جعبه آدامس نعنایی خریده بود تا بخورم. می‌گفت یک جایی خوانده است، نعنا در خود موادی دارد که تمایل به ازدواج را کمتر می‌کند! راستش را بخواهی نعنا فقط برای این خلق شده که به نفخ بشریت کمک کند و آن یک هفته جز...
  13. ni_rosa_ce

    ...«درو باز کنید. اومدم کنتور آبو چک کنم!» در را باز کردم. دیدمش. در را بستم و آدامس را تف کردم...

    ...«درو باز کنید. اومدم کنتور آبو چک کنم!» در را باز کردم. دیدمش. در را بستم و آدامس را تف کردم گوشه حیاط و در را دوباره باز کردم. یک لباس سرهمی آبی رنگ تنش کرده بود و موهای طلایی‌ موج‌دارش را انداخته بود گوشه پیشانی‌اش! باورت می‌شود مامور کنتور آب موهایش طلایی باشد و دماغش قوز نداشته باشد؟! از...
  14. ni_rosa_ce

    ...حق داشتم باعث طلاق‌های پی‌درپی‌شان شوم! تصمیم گرفتم به زندگی قبلی‌ام برگردم. بالشتم را دوباره...

    ...حق داشتم باعث طلاق‌های پی‌درپی‌شان شوم! تصمیم گرفتم به زندگی قبلی‌ام برگردم. بالشتم را دوباره گذاشتم سر تخت، ادکلن‌ها را سرجایش گذاشتم و پوست تخمه‌ها را دوباره برگرداندم در کیفم که نسیم خنکی به صورتم خورد و دوباره دلم شوهر خواست! با عزمی که نمی‌دانستم از کجاست، به حیاط رفتم و کنتور آب را از...
  15. ni_rosa_ce

    ...می‌دانی، پیدا کردن کنتور آب کافی‌شاپ و از جا کندنش کار سختی بود، اما عزم من راسخ‌تر بود. پشت...

    ...می‌دانی، پیدا کردن کنتور آب کافی‌شاپ و از جا کندنش کار سختی بود، اما عزم من راسخ‌تر بود. پشت میزی منتظرش نشستم و به ساعتم نگاه کردم که نره‌غولی با لباس مامور آب کله‌اش کوبیده‌ شد به زنگولک جلوی در و وارد کافی‌شاپ شد. گوشه دهانم کش آمده بود که این دیگر از کجا آمده است که صدای نره‌غول بلند شد...
  16. ni_rosa_ce

    مرسی. چه انتخاب هایی! فوق العاده بود :gol:

    مرسی. چه انتخاب هایی! فوق العاده بود :gol:
  17. ni_rosa_ce

    وقتی زنی از تو دلگیر شد آماده باش او سخت ترین ضربه را به احساست خواهد زد +دقیقا همین طوره... :)

    وقتی زنی از تو دلگیر شد آماده باش او سخت ترین ضربه را به احساست خواهد زد +دقیقا همین طوره... :)
  18. ni_rosa_ce

    سلام بیژن خوبم خوبی؟ ستاره سهیل نشدم. خدا نصیب مادرشوهر هم نکنه. مریض بودم این مدت :D چه خبرا؟

    سلام بیژن خوبم خوبی؟ ستاره سهیل نشدم. خدا نصیب مادرشوهر هم نکنه. مریض بودم این مدت :D چه خبرا؟
  19. ni_rosa_ce

    "هر کسی توان تجربه کردن عشق را دارد ، اما تنها کسی قادر است عشقش را تازه نگاه دارد" که آن را...

    "هر کسی توان تجربه کردن عشق را دارد ، اما تنها کسی قادر است عشقش را تازه نگاه دارد" که آن را مانند گلی در گلدان آبیاری کند... . . . بهاره باقری|زندگی شاید همین باشد ...
بالا