آمدم عرض ادب بر قدم یار کنم
دل و جان را به فدای گل بی خار کنم
آمدم تا که شوم بر در تو حلقه به گوش
دل دهم بر تو و خود را به تو دلدار کنم
من که عمریست ز چشمت شده ام مست و خراب
چه شود تا ز وصالت دل و هوشیار کنم؟
کرده بودند رقیبان همه روزم شب تار
همه روز رقیبان چو شب تار کنم
گر تو خواهی که بیایی...