نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    گاهی ... به خاطر کسی که دوستش داری... باید عاشق بشی تا مجبور نشی به کسی که دوستش نداری بگی دوست دارم اینو وقتی میفهمی که... برای دوست داشته شدن باید جون بکنی
  2. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    اتاق و خاطرات خوب،یا بد پر از دلواپسی و آه...شاید پس از تو روز و شب با خاطراتت درودیوار خانه حرف می زد
  3. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  4. رجایی اشکان

    جوک و لطیفه، لبخند و خنده :|

    در آسانسور باز کردم دیدم یه دختره وایسا ده ، گفتم؛ خرابه؟ گفت؛ نه گفتم؛ پس چرا وایسادی ؟!!!! گفت؛ رو در نوشته ظرفیت 4 نفر ، وایسادم پر شه دیگهههههههه منو بیخیال عادت دارم ، ولی آسانسوره بیچاره رفته سر خیابون مسافر میزنه
  5. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
  6. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  7. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  8. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  9. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  10. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  11. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  12. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    یه روزی روزگاری داشتم ... سنگ بود اما نه به اندازه قلب سنگیت، تلخ بود اما نه به اندازه تلخیت، بی رحم و گرگ بود اما نه به اندازه بی رحمیت. دلم روزی بی عشق بود آزاددددد، اما روزی اسیرت شددددد روزی عاشقتتتتت شد. اما تو چی؟تو کی پیش من بودی؟ آنقدر زل زدی تا عاشق نگات شدم اما ...
  13. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    درمیان این همه ادم که جان را به لب میرسانند... فقط نام عزرائیل بد درفته است!!!
  14. رجایی اشکان

    »«»« زنـــدگـی یعنــــی .. »«»«

    زندگی زندگي حقيقتي است تلخ... مي توان چشيد صخره اي ايست سخت... ميتوان به دستهاي خويش اعتماد داشت لمس كرد غنچه گليست نا شكفته ميتوان اميد داشت عطر روزهاي بازگشتنش ساعتي است كهنه فام ، كه تندي گذشت چرخهاي آن روي گيسوان ما سپيد وار گام ميزند زندگي شبي است پر زبومهاي شب پرست...
  15. رجایی اشکان

    برای تو می نویسم

    کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
  16. رجایی اشکان

    »«»« زنـــدگـی یعنــــی .. »«»«

    زندگــــــ ... ـــــــے زیباتر بود اگہ ... نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند.. نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا …
  17. رجایی اشکان

    تولد اوا گلی نازنینههههههههههههههههههه هههههههههه

    :gol:آمدی به دنیا و دنیا مات و مبهوت به تو مینگرد ، همه جا را سکوت فرا گرفته تا خدا صدای تو را بشنود!تولدت مبارک :gol:
  18. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    به افق های دور و ناپیدا می اندیشم ؛ روزگاریست که نه آرامش ماندن را چشیده ام و نه اضطراب رفتن را کشیده ام. خود را در ابتدای جاده ای باریک و بی انتها می بینم. یک ذره ام! ایستاده بر پهنه گیتی . گاهی عزم رفتن و زمانی قصد ماندن !
  19. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    تا چشم باز کردم سال ها گذشته بود و من بودم و من فقط من کسی نبود اویِ تویی شمایی نبود تا مایی بشویم من بودم و من با کلی حسرت و آرزو و صد البته یک دنیا امید و خــــــــــــدا بقولی و حرفی بسمه من دنیا رو دارم همه چیز از آنِ منِ است دیگر چه نیازی به او و تو...
بالا