نتایح جستجو

  1. VictoOry

    مهسان پنج

    http://www.oam.ir/architectural-magazine/asare-barjaste/iranian/320-1391-12-06-14-25-07.html
  2. VictoOry

    خو مگه من چیزی گفتم؟؟؟:surprised: اما سربازی بری خوبه ها :دیییی[IMG] منم واسه همین گفتم اگه...

    خو مگه من چیزی گفتم؟؟؟:surprised: اما سربازی بری خوبه ها :دیییی[IMG] منم واسه همین گفتم اگه کاری از دست من بر میاد بگو مثلا ترسیمی چیزی..یا مطالعاتی...تحقیق فروش باغم موافقما..حق کمیسیون منو بذار جدا :cool:
  3. VictoOry

    سلام اقا شاکر خوبی؟شکلکه همینجاس [IMG]

    سلام اقا شاکر خوبی؟شکلکه همینجاس [IMG]
  4. VictoOry

    اوه اوه نفسم گرفت...:D اگه بتونم کمکت کنم بگو.... پاشو برو سربازی از همه این کارا خلاص میشی :دییی

    اوه اوه نفسم گرفت...:D اگه بتونم کمکت کنم بگو.... پاشو برو سربازی از همه این کارا خلاص میشی :دییی
  5. VictoOry

    چاه مکن بهر کسی .....

    عجب :biggrin:
  6. VictoOry

    سلام بانو...بهارم از نصف جهان :D خواهش میشه ممنون از پذیرش درخواست... منم امیدوارم دوستای خوبی...

    سلام بانو...بهارم از نصف جهان :D خواهش میشه ممنون از پذیرش درخواست... منم امیدوارم دوستای خوبی بشیم...:victory:
  7. VictoOry

    گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار مهندسی معماری

    :Dچقدر همدرد حال میباس چیکار کرد؟
  8. VictoOry

    گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار مهندسی معماری

    :Dچقدر همدرد حال میباس چیکار کرد؟
  9. VictoOry

    گفتگو و آشنایی با دیگر اعضای تالار مهندسی معماری

    :Dچقدر همدرد حال میباس چیکار کرد؟
  10. VictoOry

    بهله دیدم...همین یکی؟ وحید چیزی شده؟اینگاری سرحال نیستی؟[IMG]

    بهله دیدم...همین یکی؟ وحید چیزی شده؟اینگاری سرحال نیستی؟[IMG]
  11. VictoOry

    عجیـب و غریـب ترین های مـد لبـاس در جـهان

    جالبه..احتمالا اینا یه هدفی رو دنبال میکنن...فکر میکنم مسابقه یا یه چیزی مثه این بوده... مثل چندوقته پیش که یه مسابقه طراحی لباس با شکلات برگذار شده بود.... و پاسخ اون دوست عزیزی که در مورد زنان مانتویی و چادری صحبت کردن...فکر میکنم مبحثش خیلی بازتر و مفصلتر از این حرفا باشه...قابل مقایسه با...
  12. VictoOry

    بارااااااااان من بهارم...منو نمیشناسی؟dorna2

    بارااااااااان من بهارم...منو نمیشناسی؟dorna2
  13. VictoOry

    داستان هاي كوتاه

    “رابرت دانیس زو” قهرمان مشهور ورزش گلف در آرژانتین، در یک مسابقه برنده شد و مبلغ زیادی پول برد. در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه، زنی به سوی او دوید و با تضرع و زاری از او خواست تا پولی به او بدهد تا بتواند کودک بیمارش را از مرگ نجات دهد. زن گفت که هیچ پولی برای پرداخت هزینه درمان ندارد و...
  14. VictoOry

    داستان هاي كوتاه

    نامه ی خدا نامه ی خدا ظهر يك روز سرد زمستاني، وقتي اميلي به خانه برگشت، پشت در پاكت نامه اي را ديد كه نه تمبري داشت و نه مهر اداره ي پست روي آن بود. فقط نام و آدرسش روي پاكت نوشته شده بود. او با تعجب پاكت را باز كرد و نامه ي داخل آن را خواند: «اميلي عزيز، عصر امروز به خانه ي تو مي آيم تا...
  15. VictoOry

    داستان هاي كوتاه

    ماهیگیریییی مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم” ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل...
  16. VictoOry

    سلام فکر کردم منو نشناختی :smile: خواهش میشه...تو خوبی؟ چی شده کم میای باشگاه خبریه....؟:w31: اپ...

    سلام فکر کردم منو نشناختی :smile: خواهش میشه...تو خوبی؟ چی شده کم میای باشگاه خبریه....؟:w31: اپ کردی میام ببینم...:victory:
  17. VictoOry

    [IMG]

    [IMG]
  18. VictoOry

    من برفتم مستر امیر بدرووووود:w21:

    من برفتم مستر امیر بدرووووود:w21:
  19. VictoOry

    :D....یادش بخیر

    :D....یادش بخیر
بالا