قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود .
هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهی ست طولانی . راهی از رنج و عشق و صبوری .هر قطره را لیاقت دریا نیست .قطره گریستنی آغاز کرد ونگاه ملتمسانه اش را به خدا دوخت.
خدا گفت :اما وعده من همیشه پا برجاست .
قطره دلش دریا می خواست . خیلی وقت بود که به خدا گفته بود .
هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهی ست طولانی . راهی از رنج و عشق و صبوری .هر قطره را لیاقت دریا نیست .قطره گریستنی آغاز کرد ونگاه ملتمسانه اش را به خدا دوخت.
خدا گفت :اما وعده من همیشه پا برجاست .
اگر ما خداوند را در داستانهای عاشقانه خود راه ندهیم
داستانهای ما رنگ می بازند
کدر می شوند ، می پوسند و فرو می ریزند
بردن نام خدا امری اساسی نیست
حتی دانستن نام او برای آنهایی که به هم عشق می ورزند ضروری نیست
تنها کافی است که دل دادگان روی زمین
یکدیگر را در پهنه آسمان یافته باشند
اگر ما...
اگر ما خداوند را در داستانهای عاشقانه خود راه ندهیم
داستانهای ما رنگ می بازند
کدر می شوند ، می پوسند و فرو می ریزند
بردن نام خدا امری اساسی نیست
حتی دانستن نام او برای آنهایی که به هم عشق می ورزند ضروری نیست
تنها کافی است که دل دادگان روی زمین
یکدیگر را در پهنه آسمان یافته باشند
اگر ما...